سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از امام رضا علیه السلام پرسیده شد : آیا مردم می توانند پرسیدن از چیزی را که بدان نیاز دارند واگذارند؟ فرمود : نه . [یونس بن عبد الرحمان از برخی یارانش]
مشخصات مدیروبلاگ
 
سید محمد باقر آقایی[107]
برگ سبزی است تحفه ی درویش تقدیم به تو ای بهترین دوست بی عشق خمینی نتوان عاشق مهدی شد

خبر مایه

به نام خداوند بهار

 

بی  گل روی تو ما را بهار نباشد

بی حضور تو دل را صفا نباشد

الا ای گل نرگس از نسل گل یاس

بی نرگس و یاس زمین را بهار نباشد

 

 

 

خرم دلم آنروز که تو باشی در بر من

عیدم است آن روز تو بیایی بر در من

آن همه ناز و تنعم که خزان می فرمود

با گل روی تو شد آخر ای دلبر من

 

 

 


  
  

به نام خدا

 

 

 

جمعه ها آمدند و رفتند ولی نیامدی

این جمعه هم گذشت دلغمین ولی نیامدی

ای آخرین تکسوار از دامان فاطمه

جمعه ها همه ندبه خوان سرآمد، نیامدی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

به جهان خرم از آنم که جهان خرم از توست

عاشقم بر همه عالم که عالم عاشق توست

گشته ام اسیرولایت که جهان تحت ولای توست

بنوشانم از جام ولایت که عیسی جرعه نوش ولای توست

 

 

 


  
  

رحلت به سوی رفیق اعلی

 

بیست و سه سال تلاش خستگی ناپذیر، تلاشی که درست در آستانه ی آغاز سنین کهولت، یعنی در چهل سالگی شکل گرفت و تا شصت و سه سالگی امتداد یافت، جسم پیامبر را کاملا فرسوده یود. روحی نیز که در این جسم زندانی بود، دیگر در میان امت خویش، مسئولیتی نداشت. همه گفتنی ها را به آنان گفته بود و  برای آیندگان نیز دو میراث بزرگ به جای گذاشته بود. پس دیگر نه از وظایف رسالت چیزی به جای مانده بود(مائده/3) که صبوری در فراق را موجه سازد و نه جسم اجازه ماندن می داد. روح نیز که بی قراری دیرینه ای به پرواز داشت و اشتیاقی جدی برای شکستن قفس سینه و پرواز به کوی دشوت، دائما در تدارک معراج یود و آرزوی دیدار؛ پس درست از همان زمان که ، از آخرین دیدار کعبه به مدینه بازگشت، جسم او در مقابل هجوم بیماری، به زانو نشست و کمی بعد به بستر افتاد. سپاه اسامه کهد رنخستین روزهای بازگشت از مکه برای عزیمت به شام فرمان تجهیز و رحیل یافته بود، هنوز در کنار مدینه برجای بود. اگر در سالهای گذشته، یهانه ی تخلف گرما و سرمای هوا بودف یا رسیدن فصل کاشت و برداشت، این بار بهانه جویان، بیماری محمد را بهانه کردند و از حرکت با سپاه اسامه تخلف ورزیدند. پیامبر به تمام اصحاب خویش، جز علی فرمان داده بود تا با اسامه روانه ی شام شوند. پس بار دیگر تاکید کرد که: خداوند لعنت کند آن کس را که از همراهی با سپاه اسامه تخلف ورزد، اما بهانه جویان، در کنار اظهار نگرانی از بیماری پیامبر و اینکه حرکت باید بعد از بهبود وی باشد، بهانه ای دیگر نیز داشتند و آن اینکه اسامه جوان است و فاقد صلاحیت بریا فرماندهی. چون این بهانه جویی به گوش حضرت رسول رسید، فرمود:« اگر هم اکنون بر اسامه طعن می زنید ، پیش از این نیز بر پدرش طعن می زدید. با اینکه هر دو به راستی برای فرماندهی شایستگی داشتند.»

همه چیز حکایت داشت که مهاجرین و انصار هر کدام با دلایل خاص خویش، وصایای حجه الوداع و غدیر را به فراموشی سپرده اند و هر کدام در تدارک و تلاش برای سبقت بر یکدیگر در قبضه قدرت و جانشینی پیامبر هستند. از پیش معلوم بود که اگر سپاه اسامه از مدینه دور شده بود و سران مهاجر و انصار روانه ماموریت شده بودند، وصیت غدیر در غیبت ایشان تحقق می یافت و دیگر زمینه های کشمکش برای گفتگو در فضیلت مهاجر یا انصار ، در نشستن بر مسند خلافت پدید نمی آمد؛ اما با تخلف از همراهی با سپاه اسامه، هم امکان ماندن در مدینه فراهم می شد و طبعا تلاش جدی برای دستیابی به مسند خلافت و هم در قالب انکار صلاحیت اسامه، به دلیل قلتسن، تلویحا انکار جانشینی علی نیز که جوانتر از دیگران بود، زمزمه زبانها می گشت.

پپامبر در بستر بود و از آنچه در مدینه می گذشت واقف. بر آن شد تا گامی دیگر برای ممانعت از منازعه و جنگ قدرت فردا بر دارد. به همین دلیل دستور داد تا لوح و قلمی حاضر کنند و اثر مکتبوی به یادگار گذارد که نه وصیت غدیر فراموش شود و نه دعوای روز بعد از مرگ او میان مهاجر و انصار، آتشی شود بر خرمن وحدت آنان.  از پیش معلوم بود که آن قلم  هرگز بر صفحه لوح نزدیک نخواهد شد. پیامبر به هذیان متهم شد و لاجرم برای آنکه تمام سخنان بیست و سه ساله اش نیز هذیان قلمداد نشود، با درد و رنج لب فروبست و در جمع اصحاب و در حالی که چشم به آسمان دوخته بود خاموش ماند و از رنج و ضعف از حال رفت.

فاطمه از مشاهده ی رنج تنهایی و تداوم عذابهای پدر بی قرار می گریست. زنان دیگر نیز از موضع عاطفه سرشک بر چشم داشتند. علی نیز رنج دل را فرو می خورد تا هم فاطمه بی تابتر نشود و محمد فریادهای بلندتر یگانه دختر خویش را نشنود و هم خویشتن را به سکوت و صبری طولانی که در پیش داشت، نهیب دهد. خانه محمد هیچ شباهتی به خانه شیوخ عرب ندشات، تا چه رسد به قصرکسری و قیصر و حتی تبابعه ی یمن. پس در خانه او جز برای محارم و اقارب، جایی برای نشستن و یاایستادن دیگران نبود. به همین دلیل صحابه ای که بانگ رحیل محمد را با باطن خویش حس می کردند نگران و مضطرب در بیرون خانه ی کوچک و محقر محمدف چهره در غم فروبرده و درد فراق با غمخوار خویش و نیز رنج دعوای فردا را در گلو فرو می بردند و گاهی نیز به سرشک خویش اجازه لغزیدن بر روی گونه های خود می دادند. محمد در این حال چشم گشود و چون فاطمه را بی تاب و بی قرار دیدف مژده اش داد که او نخستین یاری خواهد بود که محمد را ملاقات خواهد کرد.  فاطمه آرامتر شد و محمد که اینک با ورود فرشته مرگ میان زندگی جاوید و رفیق اعلی مخیر شده بود، با اشتیاق دیدار یار و اندو ه های فردای امت، خلیل دیرینه را برگزید و در میان رنج احتضار و عرق سرد مرگ، با تمامی توان، آخرین نفس را کشید و بر بال فرشته نشست و به معراج ابدی رفت. فاطمه و علی و تمام اهل خانه، دیگر توان جنگیدن با صبوری را نداشتند. فریادها از خانه کوچک محمد به کوچه های مدینه رسید و شهر نبوت به فریاد آمد و در سوگ نشست.  آنه دسته از صحابه ای که با پیامبر، پیمان وفاداری در حیات و مرگش بسته بودند، این آیه قرآن را به یاد آوردند که : «انک میت و انهم میتون». برخی نیز مدعی بودند که پیامبر نمرده و همچون موسی چل روز ناپدید شده است و بازمی گردد. عمر که شمشیر برکشیده بود و چنین می گفت با شنیدن همان آیه از زبان ابوبکر سکوت کرد و انگاه او را برگرفت و سوی ثقیفه بنی ساعده شتافت. علی و عباس نیز به تجهیز پیامبر پرداختند تا جسم آنکس را که از خاک برآمده  و اینک در افلاک پرمی کشید، بر دل خاک بسپارند. او چنان زیست که از آن سخن می گفت. دنیا را حقیر می شمرد و هیجگاه دنیا را انتخاب نکرد و به آن دل نبست.

 

منبع:  تاریخ صدر اسلام ( عصر نبوت)، غلامحسین زرگری نژاد. انتشارات سمت، 1385، صفحات 555تا557


87/12/8::: 7:15 ص
نظر()
  
  

 

برای رهایی مردم غزه از ظلم صهیونیستها 10 مرتبه دعای فرج را بخوانیم.

 

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
اِلـهی عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ، وَانْکَشَفَ الْغِطاءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ، وَضاقَتِ الاَْرْضُ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ، واَنْتَ الْمُسْتَعانُ، وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی، وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ والرَّخاءِ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ، یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ، وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ، یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل، یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرینَ


87/10/20::: 6:57 ص
نظر()
  
  

به نام خدا

معرفی کتاب یوم الخلاص(روزگار رهایی)

نام اصلی کتاب: یوم الخلاص

نام فارسی کتاب: روزگار رهایی

مولف: کامل سلیمان

مترجم: علی اکبر مهدی پور

تعداد مجلد: 2 جلد

نوبت چاپ: پنجم

سال چاپ 1386

انتشارات: آفاق

 

 

فهرست جلد اول:

1.     مهدی منتظر کیست؟

2.     سیمای حضرت مهدی(عج)

3.     میلاد مسعود

4.     راز غیبت

5.     استفاده از امام غائب

6.     راز طول عمر

7.     غیبت صغری

8.     غیبت کبری

9.     دوران حیرت

10.                        انتظار

11.                        یاران امام زمان(عج)

12.                        روزگار رهائی

13.                        فرود آمدن حضرت عیسی (ع)

فهرست جلد دوم:

14.                        دولت حق

15.                        نشانه ها

16.                        اهل آخرالزمان

17.                        نشانه ها و خارق العاده ها

18.                        آشوبهای جهانی

19.                        آشوبهای بیگانگان

20.                        انقلابی ها و شورشی ها

 

 

 

 


87/10/20::: 6:45 ص
نظر()
  

ویژگیهای حکومت مهدوی:

الف) توسعه فرهنگی ، علمی و دینی

ب) توسعه اقتصادی و معیشتی

ج) توسعه اخلاقی، اجتماعی و امنیتی

د) توسعه سیاسی

 

انتظار باوری است بارور به عمل، که در زندگی منتظر در قالب کرداری خاص تجسم می یابد. بدون هیچ عکس العملی، خود را منتظر دانستن ، تفسیری وارونه و منافقانه از انتظار است. انتظار مکتب آمادگی و تعهد و تکلیف است.

امام سجاد(ع): معتقدان به مهدی و منتظران ظهور او در عصر غیبت ، پنهان و آشکار مردمان را به دین خدا فرامی خوانند.

 

امام خمینی: ما همه، انتظار فرج داریم و باید در این انتظار خدمت کنیم. انتظار فرج انتظرا قدرت اسلام است . ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا کند و مقدمات ظهرو ان شاء الله تهیه بشود.

 

مشخصات انتظار بزرگ از دیدگاه مطهری:

1-    خوشبین به آینده بشریت

2-    پیروزی نهائی ظلاح و تقوا و صلح و عدالت

3-    حکومت نهائی واحد

4-    عمران تمام زمین

5-    بلوغ بشریت به خردمندی کامل

6-    حداکثر بهره گیری از مواهب زمین

7-    برقراری مساوات کامل میان انسانها در ثروت

8-    منتفی شدن کامل مفاسد اخلاقی

9-    منتفی شدن جنگ و برقراری صلح

10-                       سازگاری انسان و طبیعت

 

 

منابع:

·        قیام و انقلاب مهدی(عج) از دیدگاه فلسفه تاریخ/ شهید مرتضی مطهری

·        گفتمان مهدویت/ موسسه فرهنگی انتظار نور

·        صبح امید/ کمیته فرهنگی الازهرا شهرستان کرج


  
  

انتظار فرج

 

 

تعریف: امید به آینده- آماده باش کامل

 

امام رضا(ع) از رسول اکرم می فرمایند: برترین اعمال امت من ، انتظار فرج از ناحیه خداوند است.

امام صادق(ع): بدانید کسی که منتظر ظهور حضرت مهدی(عج) باشد پاداش کسی را دارد که شب ها را برای انجام عبادت بیدار و روزها روزه دار باشد.

امام علی(ع): منتظر فرج باشید و از رحمت خداوند مایوس نشوید. که محبوب ترین اعمال نزد خداوند انتظار فرج است... کسی که منتظر امر ما باشد مانند کسی است که در راه خداوند به خون خود آغشته گردد.

 

انتظار فرایندی دو سویه است که دو رکن اصلی ان به ترتیب زیر است:

اول- نامیدی، عدم رضایت یا عدم قناعت به اوضاع موجود

دوم: امید و ایده ال دولت کرامت و کار آمد

 

انواع انتظار بر طبق نظر مطهری:

1-    انتظاری سازنده که تعهد آور است و نیرو بخش و تحرک آفرین

2-    انتظاری ویرانگر که اسارت بخش، فلج کننده، و نوعی اباحیگری است.

این دو گونه انتظار بر اساس دو نوع نگرش تاریخی ایجاد می شود:

1-    تحولات تاریخی یک سلسله امور تصادفی و اتفاقی و تحت قاعده و ضابطه کلی در نمی آیند

2-    جامعه طبیعت، خصلت و سنت و قاعده و ضابطه دارد. در نتیجه تاریخ هم فلسفه دارد و تحت ضابطه و قاعده کلی در می آید.

با توجه به این نگرشها

انتظار ویرانگر: برداشت قشری و سطحی از مهدویت این است که صرفا ماهیت انفجاری دارد و ناشی از گسترش و اشاعه ظلم و تبعیض و حق کشی است.

انتظار سازنده: ظهور مهدی موعود حلقه ای است از حلقه های مبارزه اهل حق و اهل باطل که به پیروزی نهائی اهل حق منتهی می شود.

 

برداشتهای متفاوت از انتظار:

·        تکلیف مردم تنها دعا برا ی فرج است

·        ما فقط به تکلیف خود عمل می کنیم و به دیگران کاری نداریم

·        شرط ظهور فراگیری ظلم و فساد در دنیاست و نباید جلوی آنرا گرفت

·        نه تنها نباید جلوی ظلم و فساد را گرفت بلکه باید به آن دامن زد

·        تشکیل هر حکومتی قبل از ظهور خلاف شرع و نصوص و روایات است

·        گرچه ما نمی توانیم دنیا را پر از عدل کنیم اما باید تا حد توان به این سمت حرکت کنیم

 

 

فلسفه انتظار:

خودسازی فردی                                               خودباوری اجتماعی

 

آثار انتظار:

1-    گریز از یاس و ناامیدی

2-    تکامل روحی

3-    شناخت مقام امام

4-    شناخت مدعیان دروغین

5-    تقویت انگیزه و ظلم ستیزی

6-    تحصیل آمادگی های لازم

7-    مقاومت در برابر فساد محیط

 


87/9/29::: 8:55 ص
نظر()
  

پذیرش دیدگاه Maimonidean :

در واقع این Rabbi Abraham پسر Maimonides بود که با مواقت با اینکه اعمال مذهبی اسلامی نباید تقلید گردد، دیدگاه پدرش را به یک نتیجه قانونی رساند. اگر بخواهیم دقیق شویم، آنها مشمول  ممانعت کتاب مقدس در مورد غیر یهودیان نیستند. این ساده است " مسلمانان یکتاپرست هستند که از بت پرستی نفرت دارند."

بعد از همه این مطالب گفته شده، نباید اینگونه برداشت شود که Maimonides  نسبت به اسلام در دوره مدرن خود هیچگونه تحمل واقعی را ندارند. همه عبارات مثبت او، عباراتی که در واقع برآمده از halakhic اند، به سادگی می خواهد طبیعت دین اسلام را بنمایاند. برای نشان دادن اینکه Maimonides فقط پیرو بردباری مذهبی بود، کافی است توجه شود که ، در نظر او نه تنها برای یک مسلمان، غیرممکن است که یک غیر یهودی پارسا باشد، بلکه حتی برای یک غیر یهودی هم ممنوع است که دستورات اسلام را دنبال کند [Mishneh Torah, Laws of Kings 8:11].

او دیدگاه تلمود مبنی بر اینکه هر سیستم مذهبی غیر یهودی ممنوع است و فقط جانشین برای غیریهودیها تغییر دین یا رعایت هفت قانون نوح است که با تعریف هر سیستم دینی دیگر را محروم می کند؛ را به طور مبهم می پذیرد[Laws of Kings 10:9]..

 

شهید شوید اما مسلمان نه

در حالیکه مخالفان Maimonides براعتقاد اشتباهی که اسلام بت پرست است، پا می فشردند، اولیای امور دینی پس از Maimonides  با اینکه به وضوح از طبیعت یکتاپرستی اسلام آگاه بودند ، هنوز با موضع Maimonides مخالف بودند و ادعا می کردند که برای یهودیان دست شستن از زندگی بهتر است ازاینکه به اجبار مسلمان شوند. منطق ایشان بر پایه این حقیقت بود که موافقت با ماموریت پیامبری محمد، برابر است با انکار صحت تورات.

در نظر ایشان انکار تورات یک گناه بزرگ است و آنها از اینرو دیدند که بت پرستی فقط یک نوع مظهر این انکار است. Rabbi David پسر Zimra نقل می کند که

Rabbi Yom tovIshbili  مشهور (c.1250?1330) به این عقیده معتقد بوده و موافقتش با آنرا بیان می دارد.

 

یک منبع اسلام را بت پرست می داند

قبلا متذکر شدم که اغلب اولیای امور یهودی دیدگاه Maimonides در مورد اسلام را پذیرفتند. هرچند شخصی وجود دارد که به صورت پنهانی، عقیده ای برخلاف بقیه را ارائه می دهد. در تفسیری از دوران قرون وسطای  که به اشتباه به حکیم مشهور Rabbi Nissim Gerondi (c.1310?1375), منسوب شده ، اما در حقیقت نوشته ی یک پژوهشگرناشناس بعد از او بوده ، عقیده ای شوک آور، در خصوص بحث R. Nissim، در مورد تعظیم مسیحیان به موضوعات مقدس و تعظیم مسلمانان به محمد، در آن یافت می شود. گرچه این تفسیر کاملا واضح نیست، اما این گفته را روشن می کند که ولو اینکه مسلمانان محمد را خدا نمی دانند، اما باید به عمل تعظیمشان به محمد به عنوان بت پرستی توجه کرد، بنابراین آنها باید جزو بت پرستان قرارگیرند.

این یک انحراف چشمگیر است از دیدگاه Maimonides، و این شوک آور است که R. Nissim حتی به منبعی قبل از خود هم اشاره نمی کند. در هر حال ، R. Nissim موثق این دیدگاه را قبول نداشت، و ما هستیم در موقعیت یک responsum از او ، در حالیکه او  وضوح اظهار می دارد که اسلام شکلی از بت پرستی نیست.

 

منبع:

www.MyJewishLearning.com

 

 

 


  
  

پذیرش دیدگاه Maimonidean :

در واقع این Rabbi Abraham پسر Maimonides بود که با مواقت با اینکه اعمال مذهبی اسلامی نباید تقلید گردد، دیدگاه پدرش را به یک نتیجه قانونی رساند. اگر بخواهیم دقیق شویم، آنها مشمول  ممانعت کتاب مقدس در مورد غیر یهودیان نیستند. این ساده است " مسلمانان یکتاپرست هستند که از بت پرستی نفرت دارند."

بعد از همه این مطالب گفته شده، نباید اینگونه برداشت شود که Maimonides  نسبت به اسلام در دوره مدرن خود هیچگونه تحمل واقعی را ندارند. همه عبارات مثبت او، عباراتی که در واقع برآمده از halakhic اند، به سادگی می خواهد طبیعت دین اسلام را بنمایاند. برای نشان دادن اینکه Maimonides فقط پیرو بردباری مذهبی بود، کافی است توجه شود که ، در نظر او نه تنها برای یک مسلمان، غیرممکن است که یک غیر یهودی پارسا باشد، بلکه حتی برای یک غیر یهودی هم ممنوع است که دستورات اسلام را دنبال کند [Mishneh Torah, Laws of Kings 8:11].

او دیدگاه تلمود مبنی بر اینکه هر سیستم مذهبی غیر یهودی ممنوع است و فقط جانشین برای غیریهودیها تغییر دین یا رعایت هفت قانون نوح است که با تعریف هر سیستم دینی دیگر را محروم می کند؛ را به طور مبهم می پذیرد[Laws of Kings 10:9]..

 

شهید شوید اما مسلمان نه

در حالیکه مخالفان Maimonides براعتقاد اشتباهی که اسلام بت پرست است، پا می فشردند، اولیای امور دینی پس از Maimonides  با اینکه به وضوح از طبیعت یکتاپرستی اسلام آگاه بودند ، هنوز با موضع Maimonides مخالف بودند و ادعا می کردند که برای یهودیان دست شستن از زندگی بهتر است ازاینکه به اجبار مسلمان شوند. منطق ایشان بر پایه این حقیقت بود که موافقت با ماموریت پیامبری محمد، برابر است با انکار صحت تورات.

در نظر ایشان انکار تورات یک گناه بزرگ است و آنها از اینرو دیدند که بت پرستی فقط یک نوع مظهر این انکار است. Rabbi David پسر Zimra نقل می کند که

Rabbi Yom tovIshbili  مشهور (c.1250?1330) به این عقیده معتقد بوده و موافقتش با آنرا بیان می دارد.

 

یک منبع اسلام را بت پرست می داند

قبلا متذکر شدم که اغلب اولیای امور یهودی دیدگاه Maimonides در مورد اسلام را پذیرفتند. هرچند شخصی وجود دارد که به صورت پنهانی، عقیده ای برخلاف بقیه را ارائه می دهد. در تفسیری از دوران قرون وسطای  که به اشتباه به حکیم مشهور Rabbi Nissim Gerondi (c.1310?1375), منسوب شده ، اما در حقیقت نوشته ی یک پژوهشگرناشناس بعد از او بوده ، عقیده ای شوک آور، در خصوص بحث R. Nissim، در مورد تعظیم مسیحیان به موضوعات مقدس و تعظیم مسلمانان به محمد، در آن یافت می شود. گرچه این تفسیر کاملا واضح نیست، اما این گفته را روشن می کند که ولو اینکه مسلمانان محمد را خدا نمی دانند، اما باید به عمل تعظیمشان به محمد به عنوان بت پرستی توجه کرد، بنابراین آنها باید جزو بت پرستان قرارگیرند.

این یک انحراف چشمگیر است از دیدگاه Maimonides، و این شوک آور است که R. Nissim حتی به منبعی قبل از خود هم اشاره نمی کند. در هر حال ، R. Nissim موثق این دیدگاه را قبول نداشت، و ما هستیم در موقعیت یک responsum از او ، در حالیکه او  وضوح اظهار می دارد که اسلام شکلی از بت پرستی نیست.

 

منبع:

www.MyJewishLearning.com

 

 

 


  
  

اسلام در نظر یهود

 

بر طبق نظر بسیاری از متفکران یهودی اسلام یک دین بت پرستی نیست، اما ایشان با تغییر کیش آنها و یا کشتنشان مخالفت کرده اند.

نوشته   Marc B. Shapiro

دکتر Marc B Shapiro :

دارنده کرسی استادی Harry و Jeanette Weinberg Chair در مطالعات یهودی در دانشگاه اسکراتون پنسیلوانیا. او نویسنده کتاب " بین جهان یشویا و ارتودکس مدرن: زندگی و کارهای Rabbi Jehiel Jacob Weinberg, 1884-1966.  است. Between the Yeshiva World and Modern Orthodoxy: The Life and Works of Rabbi Jehiel Jacob Weinberg, 1884-1966. 

 

رویارویی اسلام و یهود به قدمت خود اسلام است. پس از مرگ محمد(ص) بنیانگذار(پیامبر) اسلام در سال 632میلادی تسلط اعراب بر خاورمیانه آغاز گردید و بزرگترین مرکز کنونی آموزش یهود day Iraq تحت تسلط مسلمانان قرار گرفت. در دهه های اخیر گفتگوهای یهود و مسیحیت به میزان قابل توجهی انجام گردیده است، اما گفتگوی بین اسلام و یهود انجام نگرفته است؛ که بدون شکل بخشی از دلایل آن ناشی از مشکلات سیاسی اعراب و اسرائیل است( چاپ شده با اجازه Judaism تابستان  1993.)

اسلام یک چالشی را در برابر یهود قرار داده که قبلا با آن روبه رو نشده است، برای اینکه  این دین به اندازه مذهب مادریش توحیدی بود. اینجا یک مفهوم ( مذهب توحیدی غیر یهود) وجود دارد که در منابع قدیمی تلموت مشاهده نشده است، ولی نیازمند بررسی جدی می باشد. هنوز باید به یک درک صحیح از اسلام دست یافت.

 

سوء تفاهم اسلام

گرچه همیشه اینگونه نیست، اما ما تعدادی از منابع اولیه را میتواینم بیابیم که در آنها از اسلام به عنوان یک دین بت پرستی یاد شده است، و این به خاطر ارائه نادرست و گسترده ی اطلاعاتی در مورد وجود بتی در کعبه خانه مقدس اسلامی برای پرستش در مکه بود. حتی یک منبع قرون وسطی وجود دارد که از مکه به عنوان نام یک بت اسلامی یاد می کند.! این تصور اشتباه  برخی پژوهشگران را به قانونی رهنمون کرد که نوشیدن و حتی بدست آوردن سود از شراب توسط مسلمانان حرام بوده است ( به علت جلوگیری از نوشیدن شراب توسط یک بت پرست به علت ترس از اینکه آن شراب به خدایان اهدا شده باشد).

بر طبق نظر ایشان تفاوتی در حرام بودن شراب بین مسلمانان و بت پرستان وجود ندارد.

 

تفکر دوباره در مورد اسلام

هر چند به خاطر فهم بیشتر یهودیان از چهره حقیقی اسلام ،این تفکر در میان متفکران یهودی تثبیت شده که اسلام یک دین بت پرستی نیست. البته حتی در سالهای اولیه اسلام هم بسیار کسانی بودند که اسلام را یک نوع بت پرستی نمی دانستند.

در قرن نوزدهم رئیس (Gaon ) , Rabbi Zemah  حکم کرد که یهودی اجازه دارد از سود شرابی  که در معامله  با مسلمانان بدست آورده بهره مند شود. همانطور که قبلا اشاره شد، این امر اگر مسلمانان بت پرست بودند، ممنوع می گردید. گرچه، برای جلوگیری از اجتماعی شدن غیریهودیان – ظاهرا حتی غیریهوریان غیر بت پرست- آنچه از تلموت بدست می آید این است که مصرف شراب اینان هم ممنوع است، Rabbi Zemah حکم کرد که  شراب مسلمانان هنوز برای نوشیدن توسط یهودیان نامناسب است. دستورات مشابهی همچنین توسط رؤسای مدارس یهودی بابلی(Geonim ) اشخاصی چون  Kohen Zedek، Sar Shalom، Nahshon و دیگر اشخاص مهم نیز مطرح شده است. هرچند حتی برخی نظرات مبنی بر مباح بودن این شراب وجود دارد.

اساس این نظرات ملایم در حقیقت این است که دینی است که بر پایه بت پرستی بنا نشده است. گرچه از آنجائیکه دستورات همه این رؤسای مذهبی مبتنی بر موضوع ظریف و دقیق halakhic (قانون مذهبی یهود) است، اما آنها به دقت به سوالهای مهمتر در مورد معامله بین  یهودیان و مسلمانان پاسخ نداده اند.

 

Maimonides: اسلام نادرست است ولی بت پرست نیست

این عقدیه  از Maimonides (1135-1204) باقی مانده است، که با قدرت عقیده داشت که مسلمانان بت پرست نیستند. هرچند مطمئن بود که اسلام کفر است، اما این باعث نشد که نظر مثبت او را نسبت به اسلام  و یا حتی در مورد مسیحیت که او آنرا بت پرستی می دانست، تغییر دهد. در این عقیده، با اینکه اسلام و مسیحیت هر دو نادرست هستند، اما ارزشهایی دارند که در نهایت آنها را به سوی دین حقیقی یعنی یهودیت رهنمون می کند.

" همه حرفهای مسیح ناصری و این اسماعیلی(محمد) که بعد از او آمد، هموار ساختن راه برای مسیح موعود messianic، و آماده سازی تمام جهان برای خدمت به خدای یکدیگر می باشد. همانطور که گفته شد«برای اینکه من تغییر خواهم داد گفتگوی همه مردم را به یک گفتگوی ناب از اینرو همه آنها صدا خواهند کرد نام خدا را و هماهنگ او را خدمت خواهند کرد. » (Zephaniah 3:9)"

همچنین برای درک دیدگاه Maimonide از اسلام مهم است که بدانیم نامه ای را که در سال 1165 نوشت هنگامی بود که او هنوز مقیم فاس بود و به سرزمین اسرائیل و مصر مسافرت نکرده بود. او نشانی داده بود به اهالی مراکش که تهدید شد بودند به تغییر مذهب، نفی بلد یا مرگ توسط سلسله الموحدون Almohads (سلسله مسلمانان بربر که در قرون 12 و 13 بر اسپانیا و مراکش حکومت می کردند).

در این زمان دانشمندی ناشناس که خارج از محدوده قلمرو الموحدون زندگی می کرد، قانونی وضع کرده بود که مسلمانان بت پرستند و مرگ بهتر است از مسلمان شدن. و اگر کسی تن به این کار داد و مسلمان شد با یک مرتد فرق چندانی ندارد. این قانون طوفانی در میان یهودیان عضو سازمانهای سری مراکش ایجاد کرد، و این جوابی بود به پریشانی در نامه Maimonides که دفاعی حیرت آور از طرف کمیته یهود بود که در مقابله با آزار و اذیت دین خود را مخفی کرده بودند.

استدلالی وجود داشته است در این باره که چگونه عقاید Maimonides مؤمن  و دیدگاه مخالفان آن هر دو با منابع halakhic  منطبقند. هر چند چیزی که به طور قطع واضح است، این است که علی رغم تقیه ی Haym Soloveitchik( مورخ معاصر)، این پذیرش صفت توحیدی اسلام از طرف Maimonidean  است که او را قادر به دفاع از کسانی می سازد که به طور پنهانی معتقد به یهودیت crypto?Jews بودند ، حتی اگر او به طور واضح با این نقطه نظر موافق نباشد.

این آشکار می شد که ، زیرا او احساس کرد که این نظریه واضح بود، او احساس نکرد که آن نیاز به دفاع دارد. یک نفر می توانست بگوید که خودداری  او از استدلال اینکه اسلام بت پرستی نیست، به این علت بود که اووابسته به گروه کسانی بود که به طور پنهانی معتقد به یهودیت بودند بطوریکه هرگز واقعا در ابتدا این مذهب را قبول نداشتند ، بنابراین این موافقت می توانست به دلیل دیگری بوده باشد، همه حتی مدعیان بت پرستی اسلام، اینگونه استدلال می کند که یهودیان هنوز ممنوعیت بت پرستی را نقض نکرده اند. هرچند کسی که Maimonides هم قبول داشته باشد اینگونه استدلال می کند که ، یهودیانی که اسلام را پذیرفته اند، مرتد بوده اند نه بت پرست.

در هر صورت به خوبی می توان گفت که طرفداران Maimonides در نسلهای بعدی و تقریبا همه علمای واقف بر قانون یهودیان halakhic دیدگاه او در مورد اسلام را قبول داشته اند.

  


87/9/4::: 11:7 ع
نظر()
  
  
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >