سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه خداوند متعال بنده ای را دوست بدارد، مویه گری از اندوه را در قلبش قرار می دهد ؛ زیرا خداوند، هرقلب اندوهگین را دوست دارد [.رسول خدا صلی الله علیه و آله]
مشخصات مدیروبلاگ
 
سید محمد باقر آقایی[107]
برگ سبزی است تحفه ی درویش تقدیم به تو ای بهترین دوست بی عشق خمینی نتوان عاشق مهدی شد

خبر مایه

این طالب بدم المقتول بکربلا

برگرفته و تخلیص از کتاب مکیال المکارم

شباهت امام زمان به امام حسین(ع):

1-    از هردو این امامان در قران با آیات متعددی یاد شده است. که برای دانستن آنها می توان به تفاسیر مختلف رجوع کرد.

2-    پیغمبران گذشته نسبت به گریه بر امام حسین و دعا برای فرج امام زمان اهتمام داشتند.

3-    هر دو امام برای احیای امر به معروف و نهی از منکر تقیه را کنار می گذارند.

4-    طبق روایات، برخلاف دیگر امامان بر هر دوی این دو امام بیعتی از طاغوت نبوده است.

5-    فرشتگان هر دو این بزگوار را به اذن خدا به آسمان بالا بردند.

6-    آرزوی بودن در روز عاشورا و یاری آن حضرت همانند آرزوی یاری اما زمان در هنگام قیامش ثواب شهادت را دارد.

7-    مسیر حرکت قیامی هر دو امام از مدینه با تهدید شدن جانشان آغاز می شود و وارد مکه می شوند.

8-    مصیبت هر دو بزرگوار سخت ترین مصیبتهاست. مصیبت امام حسین در کربلاست و مصیبت امام زمان در طولانی بودن غیبتش است. هر دو امام در مکه طلب یاری می کنند.

ثواب خونخواهی امام حسین:

یکی از نتایج دعا برای تعجیل فرج مولایمان صاحب الزمان، ثواب خونخواهی مولای مظلوم غریب شهیدمان حضرت امام حسین بن علی است، و این امری است که احدی جز خدا ثواب آنرا نمی تواند شماره کند. زیرا که عظمت شأن خون به مقدار عظمت صاحب آناست. زیرا همانطور که در زیارتش آمده   سلام بر تو ای آنکه خونخواهش خداوند است و پسر کسی که خونخواهش خداست. پس دعا کننده برای تعجیل ظهور امام زمان ثواب خونخواهی همه ی امامان برحق و پیروان ایشان و شهدایی که در خدمت ایشان بوده اند را درک می کند، چون حضرت حجت خون بهای همه ی آنان را گرفته و از دشمنانشان انتقام می کشد.

 مواقع دعا برای امام زمان:

-         بعد از ذکر مصیبت سیدالشهداء

-         ماه محرم

-         حرم سیدالشهداء

تکالیف ما نسبت به امام زمان:

-         گریستن در مصیبت مولایمان امام حسین

درکتاب کامل الزیارات از امام صادق (ع) آمده است: و هیچ دیده و هیچ اشکی نزد خداوند محبوب تر از چشمی نیست که بر او(امام حسین) بگرید و اشک بریزد و هیچ گریه کننده ای بر او نگرید مگر اینکه فاطمه را صله کرده و حق ما را ادا نموده است و هر بنده ای (روز قیامت) با دیدگان گریان محشور می شود مگر گریه کنندگان بر جدم حسین که در حالی محشور می گردد که دیده اش روشن است و مژده به او می رسد و شادمانی بر چهره اش نمودار است، و خلایق (در هنگامه ی عرصات محشر) عرضه می شوند ولی اینان زیر عرش و در سایه ی عرش با حسین هم سخن خواهد بود.

پس هرگاه مومن در مصیبت مولای مظلوممان ابی عبدالله بگرید، حق امامی که بعد از آن حضرت باقی مانده را در آن فاجعه ی بزرگ ادا کرده، چون این کار موافقت نمودن با امام و یاری کردن او وتقرب یافتن به او وتسلی دل اوست، نه این که حق امام را از هر جهت  و در هر جای رعایت کرده باشد.

-         زیارت قبر مولایمان امام حسین

این کار صله ی حضرت صحاب الزمان و نیکی نسبت به آن جناب و سایر امامان می باشد، و با این عمل سرور و شادمانی در دل امام وارد می شود و امام مانند سایر پدران بزرگوارش هر صبح و شام برای زوار قبر امام حسین دعا می کند.

در حدیث صفوان جمال از امام صادق آمده است: اگر زائر امام حسین بداند که چه شادمانی و خرسندی به رسول خدا و به امیرالمونین و به فاطمه و امامان و شهدای از ما اهل بیت می رسد و از دعای ایشان چه چیزهایی به او بر می گردد و چقدر از ثواب در دنیا وآخرت به او خواهد رسید و چه ثوابی برایش نزد خداوند ذخیره است، هر آینه دوست خواهد داشت که باقیمانده ی عمرش در خانه اش دیده نشود....

-          بسیار لعنت کردن بر بنی امیه در آشکار و پنهان:

شیخ صدوق در خصال از امیرالمومنین در ذکر مناقبش فرموده: پس به درستی که من شنیدم رسول خدا می فرمود: ای علی، بنی امیه تو را لعنت خواهند کرد، و فرشته ای به شمار هر لعنت آنان، هزار لعنت برایشان برمی گرداند، پس هر گاه قائم بپاخیزد چهل سال آنها را لعنت خواهد کرد....


85/11/2::: 11:28 ع
نظر()
Awated ،
  
  

                    مسجد جمکران (قسمت پنجم)

آیینه اسرار(بخش2)

حسین کریمى قمى

انتشارات مسجد مقدس جمکران

 

بیان حاجى نورى در توجیه حدیث  بنای مسجد جمکران

مرحوم نورى مى‏فرماید: "مؤلف گوید: در نسخه فارسى تاریخ قم و در نسخه عربى آن، که عالم جلیل آقا محمد على کرمانشاهى، مختصر این قصه را از آن نقل کرده در حواشى رجال میر مصطفى در باب حسن، تاریخ قصه را در ثلث و تسعین یعنى نود و سه بعد از دویست[17] [17] نقل کرده است، و ظاهرا بر ناسخ مشتبه شده، و اصل سبعین بوده که به معنى هفتاد است، زیرا که وفات شیخ صدوق پیش از نود است".

نگارنده گوید: بر این حدیث اشکالاتى وارد شده که مهمترین آنها از این قرار است:

1 - در تاریخ قم این خبر یافت نمى‏شود.

پاسخ این ایراد واضح است، زیرا چنانچه گفته شد، اصل عربى تاریخ و پانزده باب از ترجمه آن به کلّى مفقود شده است. بنابراین، این مطلب را به طور کلّى نفى نمودن، صحیح نیست. در نهایت آنچه مى‏توان گفت این است که این خبر، در آن قسمت از کتاب که موجود است، مشهود نمى‏باشد.

2 - اساسا صدوق کتابى به نام مونس‏الحزین نداشته است، بنابراین، این خبر واهى و از مجعولات دروغ پردازان است.

جواب این اشکال بعدا مذکور مى‏گردد.

3 - تاریخ وقوع حکایت حسن‏بن مثله جمکرانى مطابق با سال ( 393) قمرى است، در حالى که راوى خبر (شیخ صدوق) در سال ( 381) وفات یافته است. بر این اساس شیخ صدوق بعد از دوازده سال از مرگش ناقل خبر و راوى اثر گردیده است.

حاجى نورى از این اشکال این طور پاسخ مى‏دهد که: در نسخه عربى، سبعین (هفتاد) به تسعین (نود) تحریف گردیده است (و این گونه تحریفات در کتابها بسیار است).

 

حل عقده و پاسخ اساسى

نگارنده گوید: در کتاب مناقب ابن شهر آشوب مازندرانى که مورد نقل و تأیید علامه مجلسى در بحار الانوار، و "محمدبن ابى طالب حسینى" در کتاب "تسلیة المجالس" قرار گرفته است، کتاب "مونس‏الحزین" از مؤلفات محدث خبیر، محمد فتّال نیشابورى است که در قرن ششم مى‏زیسته است[18] [18] و نسبت آن به شیخ صدوق اشتباه است.

و أما وجه نقل آن از کتاب تاریخ قم: چنین به نظر مى‏رسد که جریان مسجد جمکران از کتاب مونس‏الحزین فتّال در حاشیه بعضى نسخ تاریخ قم مرقوم بوده است و به مرور زمان به اشتباه در متن کتاب داخل و به ناچار به محمدبن بابویه تبدیل گردیده است؛ و ممکن است مؤلف کتاب مونس‏الحزین آن را از مرحوم صدوق نقل کرده باشد، بنابراین در لفظ محمدبن بابویه تحریفى واقع نشده است. [19][19]

 

بر این اساس، اکثر ایرادها خود به خود منتفى مى‏گردد و حدیث مسجد جمکران، مانند سایر اخبار مرسله محتمل الصدق، مصداق بارز قاعده تسامح در ادلّه سنن بوده و انجام اعمال آن به قصد رجاء بلا اشکال [20][20] است.

 

لذا به طورى که شنیده‏ایم و خود نیز مشاهده کرده‏ایم، این مسجد مورد توجه بزرگان و فقها و متشرعین صالح بوده است که براى نمونه نام بعضى از آنان را مى‏آوریم.


 


[17][17] در نسخه چاپى انتشارات اسلامیّه و نسخه‏اى که مرحوم نهاوندى در کتاب "العبقرى الحسان" از آن استفاده کرده است، تاریخ قصه  293است، در این نسخه براى پیشگیرى از تحریف لفظ "دویست" به حروف نوشته شده است. ولى در کتاب‏هاى دیگرِ مؤلف سال  393مذکور است و این تاریخ با سال فوت صدوق سازگار نیست و محتاج به توجیه است و امّا تاریخ  293مربوط مى‏شود به قبل از تولد صدوق و اخبار ایشان از زمان گذشته ایرادى ندارد.

[18][18] مناقب ابن شهر آشوب، ج  4 ص  .8بحار الانوار، ج  43 ص  327و تسلیة المجالس، ج  2ص  .13

[19][19] زیرا در این تقدیر: مرحوم فتّال در کتاب مونس‏الحزین با سندى که در اختیار داشته است، آن را از محمّد بن على‏بن بابویه (صدوق) روایت کرده است و این بهترین توجیه در این مقام است. ولى این توجیه با تاریخ  293سازگار است و بنابر تاریخ  393باید آنرا به  373برگردانیم.

[20][20] دستیابى به اینکه کتاب مونس‏الحزین از تألیفات فتال نشابورى است، با اینکه بزرگان فن چون صاحب الذریعه به آن برخورد نکرده‏اند، از برکات مسجد جمکران است که در اثر توسل به حضرت صاحب الامرعلیه‏السلام نصیبم شد.

در زمان تصحیح این اوراق، به پاورقى ص  469 ج  2فوائد رضویه برخورد کردم، در آنجا محدث قمى به این امر تنبّه داده است.  


Awated ،
  
  

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

تکالیف منتظران حضرت مهدی(عج)

1-تحصیل شناخت ضفات و آداب و ویژگیهای آن جناب

2- رعایت ادب نسبت به یاد او

3- محبت خاص نسبت به آن حضرت

4- محبوب نمودن او در میان مردم

5- انتظار فرج و ظهور آن حضرت

 6- اظهار اشتیاق به دیدار آن حضرت

7- ذکر مناقب و فضایل آن حضرت

8- اندوهگین بودن مومن از فراق آن حضرت

9- حضور در مجالس فضایل و مناقب آن حضرت

10- تشکیل مجالس ذکر مناقب و فضایل آن حضرت

11و12- سرودن و خواندن شعر در فضایل و مناقب آن حضرت

 13- قیام،هنگام یاد شدن نام یا القاب آن حضرت

14و15و16- گریستن و گریاندن وخود را به گریه کنندگان شبیه نمودن بر فراق آن حضرت

17- درخواست معرفت امام عصر از خداوند

18- تداوم درخواست معرفت آن حضرت

19- مداوت به خواندن دعای غریق

20- دعا در زمان غیبت آن حضرت

21- شناختن علامتهای ظهور آن حضرت

22- تسلیم بودن و عجله نکردن

23- صدقه دادن به قصه سلامتی آن حضرت

24- صدقه دادن به نیابت آن حضرت

25و26- حج رفتن به نیابت از آن حضرت و فرستادن نایب از طرف آن جناب

27و28- طواف بیت الحرام به نیابت از امام و نایب ساختن دیگری تا از طرف ایشان طواف نماید

29- زیارت مشاهد رسول خدا و ائمه به نیابت از مولایمان

30- استحباب اعزام نایب برای زیارت از سوی آن حضرت

31- سعی در خدمت کردن به آن حضرت

32- اهتمام ورزیدن به یاری آن جناب

33- تصمیم قلبی بر یاری کردن آن جناب در زمان حضرت و ظهور او

34- تجدید بیعت با آن حضرت بعد از فرائض همه روزه و هر جمعه

35- صله آن حضرت به وسیله مال

36- صله شیعیان و دوستان صالح امام به وسیله مال

37- خوشحال کردن مومنین

38- خیرخواهی برای آن حضرت

39- زیارت کردن آن حضرت

40- دیدار مومنین صالح و سلام کردن بر آنان 

41- درود فرستادن بر آن حضرت

42- هدیه کردن ثواب نماز به آن جناب

43- هدیه نماز مخصوص

44- نماز هدیه به آن حضرت به گونه مخصوص و در وقت معین

45- اهدا قرائت قرآن به آن حضرت

46- توسل و طلب شفاعت نزد خداوند به وسیله آن حضرت

47- دادخواهی و توجه نمودن و عرض حاجت بر آن حضرت

48- دعوت کردن مردم به آن حضرت

49-رعایت حقوق آن حضرت و مواظبت بر ادای آنها ورعایت وظایف نسبت به آن بزرگوار

50- خشوع دل هنگام یاد آن حضرت

51- عالم باید علمش را آشکار سازد

52-تقیه کردن از اشرار و مخفی داشتن راز از اغیار

53- صبر کردن بر اذیت و تکذیب و سایر محنتها

54- درخواست صبر از خدای تعالی

55- سفارش یکدیگر به صبر در زمان غیبت حضرت قائم  

56- پرهیز از مجالسی که نام آن حضرت در آنها مورد تمسخر باشد

57- تظاهر با ستمگران و اهل باطل

58- ناشناس ماندن و پرهیز از شهرت یافتن

59- تهذیب نفس

60- اتفاق و اجتماع بر نصرت آن حضرت

61- موفق شدن بر توبه واقعی و بازگرداندن حقوق به صاحبان آنها

62و63- پیوسته به یاد آن حضرت بودن و به آدابش عمل کردن

64- دعا به درگاه الهی برای جلوگیری از نسیان یاد آن حضرت

65- اینکه بدنت نسبت به آن جناب خاشع باشد

66- مقدم داشتن خواسته آن حضرت برخواسته خود

67- احترام کردن نزدیکان و منسوبین به آن حضرت

68- بزرگداشت اماکنی که به قدوم آن حضرت زینت یافته اند

69و70- وقت ظهور را تعیین نکردن وتکذیب وقتگذاران

71- تکذیب مدعیان نیابت خاصه از آن حضرت در زمان غیبت کبری

72- درخواست دیدار آن حضرت با عافیت و ایمان

73- اقتدا و تاسی جستن به اخلاق و اعمال آن حضرت

74- حفظ زبان از غیر یاد خداوند ومانند آن

75- نماز آن حضرت

76- گریستن در معصیت مولایمان حضرت امام حسین

77- زیارت قبر مولایمان امام حسین

78- بسیار لعنت کردن بر بنی امیه در آشکار و پنهان

79- اهتمام در ادای حقوق برادران دینی

80- مهیا کردن سلاح و اسب در انتظار ظهور آن جناب

 

برگرفته از کتاب گرانسنگ "مکیال المکارم" تالیف مرحوم آیت الله سید محمدتقی موسوی اصفهانی (جلداول)

 

برای تعجیل در ظهور امام زمان هزار صلوات بفرستیم

 


Awated ،
  
  

 

انا لله و انا الیه راجعون

درگذشت دوست گرامی مان حسن نظری را تسلیت می گویم

برای شادی روحش صلوات


Awated ،
  
  

مسجد جمکران (قسمت سوم)

ادامه ی نظرات علما

7) آیة الله مرتضی حائرى فرزند آیة الله حاج شیخ عبدالکریم حائرى مؤسس حوزه علمیه قم می گوید : «مسجد جمکران یکی از آیات باهرات حضرت ولی عصر(ع) است. نکاتی در آن است:

1 ـ داستان مسجد جمکران در کتاب تاریخ قم از صدوق ، نقل شده است. پدرم مرد دقیقی بود می فرمود: این داستان در زمان صدوق واقع شده و اینکه او نقل کرده است ، دلالت بر کمال صحت آن دارد .

2 ـ داستان مشتمل بر جریانی است که مربوط به یک نفر نیست؛ زیرا وقتی صبح مردم بیدارمى شوند، می بینند با زنجیر ، علامت گذاشته شده است که مردم باور کنند.

3 ـ متن دستور نماز های مسجد جمکران موافق با ادله دیگراست، برای اینکه هم نماز تحیت مسجد وارد شده. و هم نماز امام زمان(ع) که صد بار (ایاک نعبد و..) و هم تهلیل و تسبیح فاطمه زهرا (پرسمان دانشجویان به نقل از سرکبیران ص248 ـ 250)

8) از حضرت آیه الله گلپایگانی چنین سؤال شده :

س736 نظر شما پیرامون روایات وارده در حق مسجد جمکران چیست؟

 اشکالی ندارد اعتماد بر آن روایات خداوند عالم است (ارشاد السائل گلپایگانی ص198)

 


85/9/18::: 7:46 ص
نظر()
Awated ،
  
  

عقل باید بیاید مردم را به هم نزدیک کند اگر این مقدمه عرضم روشن شد حالا بیائید در مرحله اسلام.

مسئله عقل درموضوع امام عصرآمده. خودبخود به معنی آماده شدن مردم هم به موجب روایات در زمان امام عصر و قبل ازظهورامام عصر آماده می شود نتیجه 100% دیگر مثبت است حالا دیگر بیان مطلب که چطور یک حکومت بنام حکومت اما عصر تمام جهان را اداره کند. اول مسئله عقل.مردم چرا به هم نزدیک می شوند به اعتباررشد عقل هم نمود رشد عقلی بالاتر شد ملوک الطوایفی محکوم می شود وحکومت مرکزی و قدرت قانون قویتر.اخبار چه می گوید درباره مسئله ظهور امام عصر از نظر عقل یک روایت است از امام باقر(ع) است که در تمام کتب نوشته شده.

عن ابی جعفر(ع) اذاقام قائمنا وضع الله یده علی روس العباد وجمع بها عقولهم و کملت بهی احمالهم.

اما باقر می فرماید زمان ظهوراما عصر می رسد قبل ازظهوراین یکی ازمقدمات ظهوراست وضع الله یده علی رئس العباد نمی گوید وضع الله یده علی روس مسلمین یا مومنین می گوید وضع الله یده علی روس العباد دست رحمت حق بالای سرشرقیها،غربیها،اروپائیها،آمریکائیها،آسیایهامی آید.این دست رحمت حق چه می کند. می گوید فجمع بها عقلوهم با دست حضرت حق عقلهای مردم متمرکز می شود وکملت بهی احملاهم عقل مردم کامل می شود.قبل ازظهورامام عصر یکی از شرایط ظهور ترقی عقل مردم است. یعنی باید اینقدر سطح افکاربیاید بالا اینقدرمغزها باید ترقی کند که تمام روی کره زمین بتواند حکومت را بپذیرد وچون ازنظر روانشناسی اجتماعی اصل اساسی و پایه اصلی قدرت حکومتهای بزرگ دردنیا برمقیاس ومعیار صلاحیت عقلی مردم است پس شرط اول عقل است. اینرا اخبارما می گوید این جمله را خوب دقت کنید درروزگار های گذشته ملوک الطوایفی شکل هندوستان،هندوستان هریک منطقه یک ماهاراجه داشت.اوسلطنت می کرد او حکومت داشت منطقه اش چقدر بعضی ازمنطقه ها بزرگ، بعضی کوچک ماهاراجه،ماهاراجه،ماهاراجه همش ماهاراجه.این یعنی حکومت ملوک الطوایفی.حالا الان چطور شده که 400 میلیون زیر بار یک حکومت است. سطح می آید بالا هرچه سطح فکربالاتر بیاد ملوک الطوایفی محکوم می شود واصول دموکراسی به قول امروز که عالیترین حکومت شناخته شده است دردنیای امروز مردم را اداره میکند پس شرط اول عقل. این درحدیث ماآمده یعنی یک کسی بخواهد یک بحث علمی کند آیا می شود دنیا را یک حکومت اداره کند جواب مردمون  هست، نه مثل بره اند. یک ذره که آمدند بالا خانواده یک ذره بالاترعشیره یک ذره بالاتر قبیله یک ذره بالاترایل یک مقداربالاترشهر یک مقداربالاتردوتاشهر،ملوک الطوایفی می آید بالا یهو می گویند 20 میلیون یک حکومت می آید بالا100میلیون یک حکومت می رود در آمریکا 200 میلیون یک حکومت

 می رود درهندوستان 400 میلیون یک حکومت می روددرچین کمونیست 800 میلیون یک حکومت. اگرعقلها بیاد بالا که معنی ملوک الطوایفی برود و یک قانون برسر همه سایه باندازد خب این چه مانعی دارد امروزدرکره زمین می کند 3میلیارد ونیم بشره.سه میلیارد و500میلیون.خب وقتی قدم به قدم آمد می آید معیار عقل امام باقرمی فرماید قبل از ظهور امام عصر عقلها باید بیاد بالا.خب حالا این عقل اما دومیش را باید خوب گوش کنید من گمان می کنم آنها ئیکه سوال کردند اگرتوجه بکنند دیگرمطلب روشن می شودگفتم 3 عامل سازنده است که 1- اقتصاد 2- فرهنگ3- خودبخود.گفتم خودبخود را می گویندنه معنی اش این است که علت ندارد، مزاج جامعه برای تحول آماده است بسته به آنکه رگ را بزند، زد، اگر به موقع زد آنا دگرگونی است.

مثالی که توکتابهامی نویسنده مال آبراهالینکلن است اما ما مثال داریم.قیام انبیا چرا گرفت اینراهیچ دقت کرده اید انبیای بزرگ هرکدامشان که آمدند درموقعی آمده اند که مزاج مردم برای تحول خودبخود آماده بود مثلا درمورد موسی می گوید یزبحون ابناکم ویستهیون نساکم و فی ذالکم بلائکم من ربکم عظیم. به اشد بدبختی آل اسرائیل دردست فراعنه زندگی می کردند.پسرها رامی کشتند دخترهارا باقی میگذاشتند ذلت،تیره روزی ،گرفتاری،محرومیت،بدبختی درحداعلا. یک وقت موسی آمد آیا منشا تحول موسی اقتصاد بود نه منشا تحول فرهنگ بوذد آن هم نه اینها مدت می خواهد پس تحول مصردرزمان موسی چراشد.همین بحث خودبخود آیا خودبخودی حساب بود. نه مزاج مردم آماده بود. موسی درست نشترزد خون پرید.ومطلب عملی شد.بیاید دردوره پیغمبر اسلام واقعااین پیشرفت بحت آوری که مسلمانان دردنیا کردند همش روی قدرت نظامی مسلمانان بود.مسلمانها درسربازی قوی باایمان فداکارازخودگذشته، ولی آقایان اصلاعددهایی که توکتابها نوشتند جوردرنمی آید.درجنگ یرموک درزمان عمرتمام مورخین می نویسندعدد سربازان امپراتوری روم 960 هزارنفر بود یعنی یک میلیون 40هزارکم.تمام عدد سربازهای مسلمانها 40 هزارنفر است.آقا مگه 40هزارتامی توانند 960هزارتا راشکست بدهند.ازنظر نظامی حالا هرچی هم خوب باشندغیرازنظامی امروزه. امروز یک بمب اتم ممکن خوردکند اما جنگ آن روزقمه بود قداره بود نیزه بود زره بود کلاه خود،نمی شد جنگ تن به تن. پس چرا موفق شدند براساس جامعه شناسی همین تحول خودبخود. یه مرتبه ملت روم درشکم اسلام هضم شد.چرا هضم شد؟خودبخود.چراخودبخود؟ روم عصبانی بود ازحکومت خودش راه نجات می خواست مسمانها آمدند خودبخود این تحولات دست داد.حالا هرچی خوب بگم براتون غیرازاینکه این حمله تاریخی را بگم که بفهمید مطلب چی بود.درکتابهی تاریخ می نویسند مسلمانها بارومیها دراین جنگ یرموک جنگیدند اما روزاول افتضاح ،دوم، سوم، ماه دوم اما بد. بد جنگ کردند .یک روزآقای ماهان فرمانده کل قوای روم تمام فرماندهان وافسران قسمتها رادریک سراپرده بزرگ جمع کرد همه آمدند.ماهان شروع کرد قدم زدن گفت آبروی روم را بردید حیثیت مارادرهم شکستید این چه جنگ است این چه رسوایی است یک عدد کم مسلمانها برعدد زیاد شما غلبه می کنند چراچرااینقدر بدبختید آقا همین طورکه حرف میزددم دریک پیش خدمت بودش پیش خدمت وزارت جنگ.این ازدرخیمه آمد توگفت قربان عرض دارم بروبیرون چی می خواهی بگی پیش خدمت؟ بروبیرون. گفت راجع به همین مطلب عرضی دارم.بیرون نمی رم راجع به کدوم مطلب راجع به همین شکست.گفت چی می خوای بگی. آقا پیش خدمت گفت آقای فرمانده کل قوا قطعا جزما مسلما امپراتوری روم باید شکست بخورد.وبایدمسلمانها غلبه بکنندگفت چرا گفت برای اینکه نارشائی ناراحتی دراعماق جان تمام مردم راه پیدا کرده گفت به چه دلیل گفت خودم پیش خدمت تاریخه گفت خودم گفت چطور خودت گفت من پیش خدمت وزارت جنگ نبودم من زن داشتم یک بچه دوازده ساله داشتم صدتاگوسفند داشتم باآنگوسفندها زندگی می کردم.یک روزی بچه من گوسفند هارانزدیک خونمون تومرتع برده بود زن من هم آنجا تواطاقش بود ناظر بود یکی ازافرادی که الان زیراین چادرایستاده باسربازانش اومد بره، گوسفند ای مرا دید دستور داد گفت برید پنجتاشوبزارید برای صاحبش بقیه بگیرید بیائید تا رفتن گوسفندای مرا بگیرند بچه دوازده ساله من جیغ زد دادزد گریه کردچرامی بریدبرای چه می بریدگفت سر بچه را بریدیند سربچه منوبریدند.زن من دید بچه اش کشتن دوید مویه کنان وموی کنان عربده زنان وای بچم گفت زن مراهم باهاش عمل منافی عفت کردند تمام گوسفندان را هم بردند.من به خاک سیاه نشستم اومدم این شغل را گرفتم این مملکت نمی شه بمونه باید درمقابل مسلمانها شکست بخورند آقا تا این حرفو زد ماهان فرمانده کل قوا گفت کدوم افسرمعرفی کن. گفت نه معرفی نمی کم اونوکاریش نمی کنید مرا به عنوان مفتری تعقیب می کنید یه بلای تازه ای به سر من می آرید.اینوگفت وزد به گریه وخارج شد.ماهان گفت این چه وضعی است با عصبانیت خیمه را ترک کردورفت. نصف شب همان افسرتحریک کردسرپیش خدمت رابریدند صبح آمدند به ماهان گفتند پیش خدمت کشته شد برای اینکه مبادا سری را فاش کند.بعدهم خودرومیها شکست خورند رفتنداز بین. نمی شود بماند تحول خودبخود ودگرگونی خودبخود که جامعه شناسان می گویند غیراز تحول اقتصادی است وغیرازتحول فرهنگی است.فهمید ید اگرمزاج جامعه برای دگرگونی آماده باشد با تحول خودبخود تمام مردم آن تحول رااستقبال می کنند.حرف ما درباره امام عصراین است.شرایط تحول خودبخود دردنیا پیدا می شود. مزاج مردم برای پذیرش حکومت امام عصرآماده می گردد به تمام معنی الکلمه حالا خواهید گفت چه تحول خودبخودی.ببینید نمونه چیه دراخبار. مثلا درروایات عددکشتارهای قبل از قیام اما عصررا می گوید این کشتارهای زیاد مال قبل ازحکومت امام عصر است می فرماید لا یکون هذالامن قیام امام عصر نمی شود ولی زمان نمی آید حتی یذهب الثلثان الناس تاوقتی دوثلث بشر کشته شوند.سه میلیارد،دومیلیارد کشته شوند.سه میلیارد وششصدمیلیون،دو میلیاردوچهارصد میلیون نفر باید قبل از ظهورحضرت کشته شوند.

بعد حتی راوی عرض می کند اذذهب قلت اذا ذهب ثلثان من فمن یبقی وقتی دو ثلث بشر برود دیگر کی می ماند  قال امات الرون عن تکونوا فی الثلث باقی آن امام به صحابی اش گفت شما دلتان نمی خواهد جزء ثلث باقیمانده باشید .

نه من نمی توانم تصورکنم آنروزی راکه دوثلث بشربره.نه شما می توانید تصورکنید.محال،من که محال.بشری که دوثلثش رفته ویک ثلثش باقیمانده این چه حالی دارد.عصبانی است ناراحت لعنت نفرین.اصلا نمی فهمم من که نمیتونم فکر کنم دو ثلث بشربمیره اولا آنروزی که امام صادق می فرمود دوثلث بشر بره دوره قمه و قداره بود با قمه و قداره که نمی شود دوثلث بشررا کشت.تا شروع کنند به کشتن نسلهای بعد بزرگ می شوند.خلاء را پرمی کنند اصلا نمی شود.این دوثلث بشررا حالا می توانیم بفهمیم.یعنی الان موشکهای قاره پیمای شوروی با کلاهک اتمی سه پیکانه و پنج پیکانه سراسرآمریکا راهدفگیری کرده.حاضرروی سکوهاست.4تاش مال کالیفرنیاست 3تاش مال واشنگتن 2تاش مال نیویورک 5تاش مال نیوجرسی.همه هدف گرفته با زاویه های معین حاضر.درآمریکا هم روی سکوها موشکها با کلاهکهای اتمی سراسراتحاد جماهیرشوروی را هدف گرفته حاضربرراه.چین کمونیست هم که به نام شخص ثالث وارد شده آنهم برای هردو هدف گرفته حاضر.خدا نکند جنگی بشود.همین قدرفرمانده امضا کرد که کلیک بشود موشکها کلیدها تق تق تق یا الله رفت آقا اونا ازاون ور اینا ازاینوراونا ازاون اون از اینور. هشت صبح شلیک آغاز شد ساعت 11 دوثلث بشر خاکستر شد حالا می فهمیم یعنی چه.8صبح فرمان ،ساعت 11 ،12 دو ثلث بشررفته.اخبار چی؟وای وای از اون اخباری که می رسدبرای باقیمانده ها.تمام فرانسه رفت.تمام انگلستان رفت.تمام سوئدرفت.تمام نروژرفت تمام دانمارک رفت تمام آلمان رفت .نمی دونیم چه خبره.اصلا نمی شه فهمید کی باقی می مونه یک ثلث.این یک ثلث چه حالی دارند.این یک ثلث مزاجی دارند که جامعه شناسی می گه تحول خودبخود.این اونه.

همه عصبانی شده تمام ناراحت ازچی ازتکنیک ازصنعت ازموشک ازاتم ازهیدروژن.نفرین برموشک نفرین براتم.جان بشر را گرفت.ریشه بشرراکند.منشاءتمام بدبختی شد.آقا این مردم به جان آمده ازدست تکنیک مادی براثرفشارشدید درآن جنگی که امام می گوید دوثلث بشر می ره.یک مرتبه تمام دلها می رود به ماوراء طبیعت و به خدا همه می گن ای خدا آیا یک نجات دهنده نیست؟آیا یکی نیست بلارابردبدبختی را ببرد.آدمکشی را ببرد.جنایت را ببرد.ای الله فرجی کن.همه کارد به استخوان رسیده مزاج دنیا آماده است برای چی؟ برای یک انقلاب ایمانی وبرای قبول یک حکومت آسمانی .یک مرتبه درآن موقعی که مزاج دنیا آماده است روایت می گه منادی حق ندامی دهد تمام مردم می شنوند می گوید الایا اهل العالم قد ظهرمهدی آل محمد ولاتخالفوعن فتضللومی گوید مردم، رهبرالهی پیشوای آسمانی نجات دهنده بشرنابود کننده بیدادگری و ستم ظهور می کند. مردم بیاید ازاوامرش اطاعت کنید مبادا سرپیچی کنید که گمراه می شویدآقا همه می ریزند به استقبال .کارد به استخوان رسیده جان به لب آمده.انقلاب خودبخود باید دردنیا پیدا شود.انقلاب خودبخود یعنی مزاج مردم برای پذیرش یک امرالهی وروحانی آماده می شود.اونوقت ببین چه قدرخام می گه اونیکه می گه آقا درمقابل سلاحهای نیرومند شمشیرامام عصرچه می کند دوتاجواب سه تا جواب.اولا شمشیرسنبل است.الان ما شیروخورشید داریم شمشیر بدست.که چی عهد و دوره شمشیر گذشته.شمشیر چیه شمشیر سنبل.دوم اگر قضیه قضیه خرق عادت باشد.ششمشیرمتکی به اراده حق تمام قدرتها را به یک اشاره خاموش می کند.این دوتا .سوم آقا تمام صاحبان سلاح  پناه می برند به امام عصرشما نشنیدید که گاهی توجنگها فرمانده نظامی با همه اسلحه تسلیم شده.همه دنیاکه بیچاره شدند یک بوی روحانی بشنوند می روند.اشک می ریزند.این قضیه را گفتم در یک منبراینجا هم جاش بگم.مرحوم آیت الله مرحوم آقا سید محمد تقی خوانساری رضوان الله علیه درقم بود.قم گرفتاربی بارانی شد آقا بالاخره تصمیم گرفتند بروند مصلی.اینها که می گم یکی ازتجار محترم قم که خیلی هم مردمورداعتمادی بود مرد وچیز فهم،تمامشوگفت،گفت آقا حاضرشید گفت من میام بریم برای صلاه استسبار گفت به مردم خبر داند با تمام اون چیزی که اسلام گفته پا برهنه بچه ها ازمادرجدا کنند بره را ازگوسفند جدا کنند گریه شیون همهمه حرکت کردند گفت اینها می رفتند رودخانه هم خشک،یه عده هم تورودخونه می رفتند.یه عده جوان خام هم متلک می گفتند می گفت تورودخونه نرو سیل می بردت.اما اینها اعتنا نکردند،رفتند. درموقع جنگ بود پایگاه نظامی های آمریکائیها درخاک فرج  بود. به محض اینکه سیل جمعیت آمد خیال کردند می خواهند به پایگاه حمله کنند تما مسلسلها سوارشدند که بکوبند مردم خلاصه به رئیس شهربانی گفتند رفت گفت آقا مردم می خواند برای دعا برند به شما کاری ندارند.اینجا بیابون آقا خلاصه آمدنداونها نگاه کردند همه پشت مسلسل مرحوم حاج آقا محمدتقی آمد دعا خوند مردم نماز،گریه چه کردند نمی دانم خلاصه به فاصله کمی باران آمد عجیب اینوکارندارم وقتی باران آمد آمریکائیها تکان خوردند به وسیله رئیس شهربانی ازمرحوم حاجآاقا محمد تقی وقت گرفتندامرا، فرماندهان بزرگ آمدند مثل اینکه توکلیسا در مقابل محراب زانو می زنند آمدن آقای محمد تقی زانو زدند گریه کردند التماس کردند دستها روآوردند هی حرکت دادند مترجم گفت اینا میگن آقا تومسیح زمانی تومستجاب الدعوه توکه دعا کردی باران آمد دعا کن جنگ تموم بشه ما پیش زن و بچمون بریم ما به جان آمدیم اینو برای چی دارم می گم می گن سربازدر قربت مونده که هنوز صدمه ای هم ندیده تا یک جرقه ای روحانی می بیند می آد التماس می کنه دعا کن ما نجات پیدا کنیم می گویند امام می فرماید قبل ازظهورامام عصردوثلث بشرکشته می شود نه من می فهمم نه تو می فهمی اگردرکره زمین سه میلیارد وشش صد میلیون بشر باشه دریک روزدو میلیاردوچهارصد میلیون کشته بشن اون یه میلیاردودویست میلیون چه حالی دارند.چه دلی دارند.چه روحیه ای دارند.چه اشک وآهی دارند.چه آمادگی برای تحول دینی وروحانی وانقلاب معنوی دارند امام عصرآن زمان می آد شرایط حکومت با این بیانی که گفتم دیگه خیلی واضحه این بحث امشبمون.

بسمک العظیم الاعظم یا الله

پروردگارااسلام واسلامیون را قوت عنایت بفرما

مسلمین را درپناهت محافظت بفرما

به مرضا شفا عنایت بفرما

خیردنیاوآخرت مرحمت بفرما

 

 


85/8/30::: 5:33 ص
نظر()
Awated ،
  
  

بنام خدا

پایگاه موعود در رد مقاله ای از روزنامه جمهوری اسلامی با عنوان واقعه آرمگدون و نابودی صهیونیسم که در صدد توجیه نبرد خیالی آرماگدون است ، آورده که با ارائه بخشی از آن نظر شما را به متن کامل این مقاله در پایگاه اینترنتی موعود به نشانی  http://mouood.org/index.php?option=com_content&task=view&id=3193&Itemid=2 جلب می کنم.

اما مقایسه اجمالی نبرد قرقیسیا و واقعه موهوم آرمگدون

 ویژگیها و اوصاف

نبرد قرقیسیا 

 واقعه آرمگدون

 1.1 موقعیت جغرافیایی

منطقه مرزی عراق، ترکیه و سوریه

20 مایلی جنوب شرقی حیفا در بیت المقدس

 1.2 منابع پیشگویی

 روایات اسلامی متعدد وصریح در کتب فریقین

 تفسیرهای بی مبنا از یک عبارت از کتاب مقدس

1.3 نحوه جنگیدن

درگیری با سلاح های روز و کشته های بسیار

جنگ بزرگ هسته ای با تعداد کشته غیر قابل باور

1.4 انگیزه رویارویی

درگیری برای تصاحب ثروتی که زیر فرات بوده 

جنگ میان دو سپاه موسوم به حق و باطل!

1.5 زمان جنگ

5 ماه قبل از ظهور حضرت مهدی علیه السلام

در آستانه ظهور حضرت مسیح علیه السلام
پس از بازسازی معبد سلیمان و تولد گوساله سرخ موی 

1.6 طرفین درگیر

مجموعه ای از حکام جاه طلب و حریص
(سفیانی, ترکها و رومیان(شاید روسهاو غربیان)وسپاهی از مصر)

دو سپاه خیر و شر؛ یهودیان و حامیان مسیحی
کفار(=کمونیستهای روسیه , چین و کوبا)،
مشرکان (= اعراب و شیعیان ایران) و سپاه خیر(یهودیان و مسیحیان صهیونیت آمریکا)

1.7 پیروز میدان

سفیانی

سپاه خیر(یهودیان و مسیحیان صهیونیت آمریکا)

1.8 تعداد کشته ها

صد یا چهارصد هزارنفر(اختلاف در روایت)

چند میلیون نفر+ 3/2 میلیون یهودی

1.9 سرانجام کشته ها

حمله جانوران برای خوردن لاشه مردگان

دفن همه مردگان به مدت 7 ماه

1.10 زمینه سازی

نمی خواهد

همه قوای مسیحیان صهیونیست برای زمینه سازی مورد استفاده قرار می گیرد.

1.11 عوارض باور به ...

بی تاثیر در زندگی امروز

حمله به عراق,افغانستان,لبنان، سوریه و شاید ایران...

1.12 میزان احتمال وقوع

ادامه فعالیتهای سفیانی(اشغال عراق وعربستان و)...

داستانی ساختگی با احتمال وقوع صفر

و پایان ماجرا

با توجه به انتساب به روایات سفیانی: زیاد

ظهور حضرت مسیح  

 


Awated ،
  
  

سخنرانی آقای فلسفی در مورد شرایط حکومت امام زمان

 

بسم الله الرحمن الرحیم

لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم حسبن الله ونعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر

والحمدالله رب العالمین بارء الخلائق الاجمعین باعث الانبیا والمرسلین الذی بعدولایری وشهد ولا نجوی خلق خلائق بقدرته ونشر ریاح بالرحمته وصلاه وسلام علی سیدنا ونبینا حبیب اله العلمین العبدالمویدورسول المجدد وَالمصطفی الامجد المحمودالاحمد ابولقاسم محمد صلی الله علیه وعلی اهل بیت سیدین وطاهرین المعصومین المکرمین

قال الله العظیم فی کتابه هوالذی ارسل الرسول بالهدی ودین الحق لیظهره علی الدین کله ولوکره المشرکون

 

به مناسبت ایام نیمه شعبان سه شب گذشته درباره یک قسمت از خصوصیات مقام مقدس امام صحبت کردم.

درخلال این شبها بعضی آاقایان وجوانان مراجعه کردند ودرباره حضرت بقیه الله سوالاتی کردند برای اینکه وقت مجلس ماباامشب بیش از سه شب نیست فکرکردم امشب مسیرسخن را پیرامون حضرت ولیعصر قرار بدهم وهر شب درباره یکی از خصوصیات مربوط به آن حضرت صحبت کنم ودرضمن سوالاتی را هم که کرده اند ووعده داده ام که در همین مجلس در ضمن بحث جواب بگویم ،جواب گفته شود.

 یکی ازَسوالاتی که از نظر جامعه شناسی به اصطلاح امروز اهمیت دارد بحث پیرامون حکومت وحدانی امام عصر است.در تمام جهان این سوال پیش می آید که آیا یک حکومت می تواند تمام دنیارا اداره کند، آن هم با تفاوت افکار، با تفاوت ذوقها و سلیقه ها و ساختمان مغزها و تفاوتی که بین ملتهادر شرق عالم و غرب عالم است.چون آنطوری که ما در روایات و اخبارمان داریم در زمان امام عصر حکومت در جهان حکومت اسلامی است و حتی در ذیل همین آیه ای که در آغاز سخن عرض کردم روایاتی آمده است خداوند درقرآن فرموده: هوالذی ارسل رسوله بالهدی والدین الحق لیظهره علی الدین کله ولوکره المشرکون.

پروردگار عالم پیغمبر اسلام را به منظور هدایت مردم و با دین حق فرستاده است برای اینکه پیغمبر اسلام و دین اورا برتمام ادیان عالم پیروزکند و بر تمام برنامه های جهانی غلبه بدهد و این قضیه به قدری مورد قضای قطعی پروردگار است که می فرماید ولوکره المشرکون اگر مردمان بی ایمان هم دردنیا به این غلبه مطلق و به این پیروزی بدون قیدوشرط راضی نباشند اراده قطعی پروردگار این است که این مطلب عملی شود ولو مشکرین ناراضی باشند.

بعضی اخبار و روایات می گویند آن زمانی که دین مقدس اسلام وآئین رسول اکرم بر تمام ادیان جهان غلبه می کند و حکومت بی قید وشرط اسلام در سراسر گیتی حاکم می شود در حکومت آسمانی اما عصر است.

آنوقت در اینجا این سوال پیش می آید البته این سوال صرفاّیک سوال علمی اجتماعی و روانشناسی اجتماعی است وآن این است ملتها و مردم جهان از نظر طرز تفکر و فرهنگ و منطقه زندگی و درجه رشد عقل و فکر با یکدیگرمتفاوتند اصلا مشود با این همه تفاوت یک حکومت بر دنیا حاکم باشد و یک قدرت و یک سازمان تمتم مردم روی کره زمین را اداره کند یا نه؟

جواب این مطلب را بر اساس و اصول همان سوال باید داد یعنی یک وقت صحبت صحبت عقیده ماست به موجب آیات واخبار می گوییم به سندهایی از رسول اکرم و ائمه معصومین رسیده است این کار شدنی و عملی است و یک روزی در جهان لباس تحقق ووقوع می پوشد.این جواب از نظر اصل مطلب به نام یک فصل دین است اما در باره اینکه از نظر تئوریهای علمی آیا این کار شدنی هست یا نه؟

باید بهتون عرض کنم که خوشبختانه از بعد ازجنگ بین الملل دوم به این طرف اصلا وضع افکار دانشمندان جامعه شناس دگرگونیهایی پیدا کرده که نه تنها می گویند یک حکومت می تواند دنیا را اداره کند و حتی پرونده حکومت وحدانی الان در سازمان ملل است.

بعضی دانشمندان غربی که خیلی اوج گرفته اند و می گویند الان بشر در سر یک دو راهی است یا حکومت واحد جهانی و یا نابودی بشر بر اثر جنگ سوم اینقدر قضیه از نظر علمی نزدیک شده و افکار جامعه شناسان به این امر متوجه شده است حالاالبته در این باره مطالعه بسیار دارم و اگر خود این مطلب را با آن مقداری که مطالعه دارم بخواهم مبسوطا صحبت کنم شاید واقعا چهار شب باید تمام بحث را مستقلا تمرکز بدهم روی این مطلب که برچه اساس واصولی می شود دنیا با یک حکومت اداره بشود ولی برای اینکه هم جوابی به سوالات داده باشم دنبال این مطلب وهمین بحث را یک شب به خواست خداوند بیان کرده باشم البته خیلی فشرده صحبت می کنم امیدوارم نتیجه بحث برای ما نسبت به این موضوع روشن کننده بحث باشد.

می گویند بشردرآغازامر پرخاشگر و متجاوز بود و این کشش پرخاشگری الان هم هست و حتی درباره اینکه تحلیل می کنند که چرا در دنیا اصلا جنگ واقع می شود می گویند سرش پرخاشگری و حس تجاوزی است که در بشر است.قرآن هم گاهی طبع انسان را که صحبت می کند میگوید انه  کان ظلوما جهولا یا میگوید ظلوم کفار یا می گوید ان الانسان لفی خصر و امثال این اموراما آن پرخشگری که درآغاز ه نظر می آید این است که بشرازدست بشر احساس آرامش نمی کرد می گفت من می روم در جنگل زحمت می کشم مقداری میوه جنگلی بدست می آورم که بخورم اما اطمینان ندارم که آن غار پهلوی غار من ،سکنه اش به من حمله کنن مرا بکشند و ذخیره مرا ببرند.این روح پرخاشگری در بشر بودو بعد بشر متوجه شد که اگر با هم بسازند و یک زندگی بعنوان تفاهم به وجود آورد این خطر از بین می رود و بهتر می تواند زندگی کند لذا سرآغاز زندگی اجتماعی شد.اول که زندگی اجتماعی آغاز شد به صورت یک خانواده بود بعد که مقداری سطح فکر بالاتر آمد شد به صورت عشیره بعد که  مقداری بالاتر آمد شد به صورت قبیله بعد که مقداری بالاتر آمد شد به صورت یک حکومت و لی حکومت استبدادی بعد بالاتر آمد مسئله ملوک الطوایفی به خودش رنگ گرفت می گویند رسیده تا به الان که دنیا حکومت دموکراسی پیدا کرده وزندگی اجتماعی 100 میلیون، 150 میلیون، 200 میلیون تا جائیکه زندگی 800 میلیون درچین کمونیست به صورت یک حکومت در آمده.800میلیون و یک حکومت و یک اداره .چطور شده که بشر به این وضعیت درآمد؟میگویند سربزرگ قضیه این است که سطح فکر بالا آمد.هرچه بشر بهترفکر کند وبیشتردرک کند تمکین درمقابل حکومت مرکزی وتمرکزقدرت ملی بیشترمی شود می گویند هر قدر سطح فکر انسان کوتاهتر باشد به زندگی حیوانی نزدیکتر است.هر قدر سطح فکر مردم بالاتر بیاید به زندگانی انسانی نزدیکتر است.

بنابراین معیار قبول حکومت بزرگ برمعیاررشد عقل وتکامل فکرمردم است.این یک مقدمه اساسی بحث است.اگراین مقدمه را فراموش کنید یا الان توجه نفرمائید آنوقت درخلال بحث نتیجه گیریمان ناقص می شود. انسان هرقدر به دنیای حیوان نزدیکتر باشد زندگی  فردی بیشتری دارد یک گوسفند خودش می خورد یک بز خودش می چرد یک کبوتر خودش دنبال غذا می رود ولی وقتیکه سطح فکر بالا آمد تعاون می آد همکاری می آد مواظبت و کوشش می آد وبالنتیجه خانواده می شود،عشیره می شود،قبیله می شود ایل می شود، شهر می شود، مملکت می شود، یک میلیون می شود 100 میلیون می شود ،800 میلیون می شود و برهمین معیار اگر برود جلو 3میلیارد می شود وقتیکه ما حکومت 800 میلیونی رامی بینیم تحقق دارد چرا باور نکنیم که حکومت 2 میلیاردی هم قابل تحقق باشد معیار بالا آمدن سطح فکر است،این مقدمه اول سخن.

اما مقدمه دوم درباره عواملی که باعث دگرگونی ملتهای می شود واوضاع و احوال ملتها را تغییر می دهد  می گویند اولین علامتی که درعوض کردن ملتها و تشکیل ملتها اهیمت قابل  ملاحظه دارد مسئله اقتصاد است یکی ازعواملی که اصلا می تواند ملت بسازد وحتی عدد ملت را زیاد بکند و طرفداردان بسیار بوجود آورد مسئله اقتصادی است اگر محور اقتصاد بر یک صولی بگردد که همه مردم دورآن اصول بگردندآن وقت درآن موقع می شود صدها میلیون یک ملت بوجود بیارند حالا درروزنامه ها کم وبیش می خوانید وخوانده اید مسئله کمونیست آمد اول دراتحاد شوروی آمد بعد درکشورهای دیگر آمد بعد گفتند اقمارکمونیست،خانواده های کمونیست و بعد آمدند گفتند اصلا کمونیست بین الملل هرجا دنیا پیرو کمتب کمونیست باشد اینها اقمار یک ملت واعضای یک جامعه هستند بنابراین مسئله اقتصاد براساس اشتراک توانستند این مطلب را در کتب علمی به صورت یک ملت درآورد وبگویندمسئله اقتصادی ازعواملی است که می تواند معیار سازندگی ملت باشد حالا این خودش درجای خود بحث دامنه داردارد این مبتلا به ما نیست. ماده دوم که درباره سازندگی ملت است مسئله وحدت فرهنگ است،اگربنا شود فرهنگ تشابه پیدا کند ملتها به هم نزدیک می شوند واگر یک فرهنگ شود اصلا طرز فکر یکی می شود یک وقت می بینی دوتاقاره بزرگ اینها طرز تفکرشان یک جور است یعنی درحین اینکه از نظر سیاسی چند مملکتند ازنظر فرهنگی یکی هستند والان ازحرفهایی که درسازمان ملل هست مخصوصا دریونسکوکه مسئله فرهنگی سازمان ملل است، من کتاب دارم که این محققین و کارشناسان یونسکو می گویند باید کاری کرد از نظراصول تاریخ، اصول فضیلت، اصول انسانیت جوری دنیا را تربیت بکنیم که اصلا اخلاق ،اخلاق جهانی بشود همانهایی را اسلام  گفته الان دارند به زبان خودشان بعنوان حفظ صلح جهانی می گویند.می گویند ما باید دنیا را یکجور بسازیم تمام دنیا طرفدار انصاف ،فضیلت، امانت، پاکی،بشردوستی،خدمت به مردم وامثال اینها.می گوید اصلا باید فرهنگ راازغالب فرهنگ ملی درآورد وجنبه فرهنگ بین امللی پیداکندکه درپرتویک فرهنگ اصولی ویا به عبارتی که ویل دورانت می گوید باید اصول اخلاق انسانی راازغالب یک ملت درآوردوتوسعه داد بنام غالب جهانی واگرمابتوانیم اینکاررابکنیم درآنموقع است که ملل و اقوام پراکنده را به هم نزدیک کرده ایم.

قران میگوید والعصر قسم به روزگار ان الانسان لی خسر این معنی جهان بینی اسلام است می گوید تمام افراد بشر آمریکایی،اروپایی،آسیایی،آفریقایی،هندی شبه قاره کمونیست،غیرکمونیست هرکه هست،می گوید به روزگار قسم تمام  بشردرزیا نوضرر وخسران وبدبختی است مگریک فرهنگ واحددرعقیده و واخلاق بین مردم حاکم باشد.آن فرهنگ واحد دراصطلاح قرآن می گوید الالذین آمنواین فرهنگ ایمانی است وعمل الصالحات روش پاک عملی وتواصوا بالحق طرفداری عدل وفضیلت وتواصوا بالصبر خودنگهداشتن درمقابل ناروائیها.مگر این فرهنگ جهانی که الان دارند می گویند ومی گویند ریشه فضائل انسانی راباید رنگ جهانی دادتادنیا به صورت یک ملت درآید واین همه خونریزی وفساد وجنایت دربین مردم نباشد.اتفاقا دراینجا یک عبارت کوتاهی رایادداشت کردم که این شاهد خوبی است که برایتان بگویم از یکی از جامعه شناسان می گوید امروزعلائم بیشماری نشان می دهد که درهمه جا تمایلی برای ازمیان بردن سدهای فرنگی بین ملتها احساس می گردد این سدها برودویک وحدت پیدا شودوممکن است انسانیت به تدریج به سوی آنچه وندلولکی که گفته دنیای واحدی خوانده است یا گراهام والاس که جامعه کبیرنام نهاده است دنیابه سوی این هدف گام بردارد بنابراین ازحالا این زمزمه ها پیدا شده که بشر می گوید باید برود به سوی یک وحدت برود به سوی یک هدف تا دنیا،یک دنیای عدل و حق وانصاف باشد و این جنگهای خانمان برانداز دیگر بین مردم تکرار نشود این هم بازبحث زیاد دارد من فهرست گفتم اول اساس اقتصاد در سزندگی ملتها دوم اساس فرهنگ.

اما سوم می گویند سومین امردرساختن ملتها وحدت ملی تحول خودبخود است.صرنظرازامرفرهنگ و صرفنظرازامراقتصاد خوبخود جامعه ساخته شود.وقتی دربحث خودبخود صحبت می کنند می گویند مرادمان ازبحث خودبخودنه این است که علت نداشته باشد،نه،می گوید سازندگی ملت بی علت نمی تواند باشد خودبخود که می گویییم یعنی نقشه نباشد مزاج خود مردم آماده بشود برای یک سازندگی نو.اینرا تعبیر می کنند به خودبخود و بعد یکی ازجامعه شناسان وقتی درسازدگی خودبخود مثال می زندمی گوید درآن موقع که آبراهام لینکلن آمد وقضیه بردگی را لغو کرد این آبراهام لینکلن نبود لغوکرد این همان تحول خودبخود بود.مزاج مردم برای پذیرش لغوبردگی آماده بود منتها اوسربزنگاه رگ زد بنابراین اگرمزاج جامعه جوری بشود که برای تحول و دگرگونی آماده باشد خودبخو دملتها به هم نزدیک می شوند وخودبخود  دنیا به صورت یک ملت در می آید. این سه تا مطلب 1-اقتصاد2-فرهنگ 3- خودبخود آن هم مقدمه اول هم رشد عقل.

 

ادامه دارد....


Awated ،
  
  

بارش شهابهای ایمان در آسمان ظلمانی مستکبرین مبارک باد

 

 

            

 

 

 

 

 

 

این نمایش قدرت اسلام است تا دیگران هوس نگاه نامحرمانه به دنیای اسلام نداشته باشند.

این موفقیت را به تمام مظلومان عالم و آنها که  از مستکبرین و زرومندان صدمه ها دیده اند تبریک می گویم.

ما با ولایت در انتظار ظهور دولت حقیم


Awated ،
  
  

ارمغان دموکراسی

 

                  عاشقان دمکراسی و آزادی آمریکایی ببینند و بخوانند. این است قبله آمال شما. این است تمام آنچه که برای تمدن        غرب باقی مانده است. این است دمکراسی صادراتی بوش و هدیه این غمخوار بشریت.این است حقوق بشر.

 این نتیجه دوری بشر از امام زمان ، ولی خدا و از خداست. تا به کی باید این جنایات را تحمل کنیم و تا کی باید قبله آمال و موعود نجات دهنده ی ما، آمریکا و بوش باشند.

 

 

اما حرف دل بسیار است. بقیه را خودتان در این سایت ببینید.

 

http://www.rense.com/general70/deathmde.htm


85/8/8::: 1:17 ع
نظر()
Awated ،
  
  
<   <<   6   7   8      >