یکی از ذکرهای مهم و مجرب در رفع گرفتاری ها ست. در هنگام گرفتاری متوسل به امام زمان(عج شویم که او امام حاضر ما و ولی و سرپرست ماست.
یکی از ذکرهای مهم و مجرب در رفع گرفتاری ها ست. در هنگام گرفتاری متوسل به امام زمان(عج شویم که او امام حاضر ما و ولی و سرپرست ماست.
یکی از ذکرهای مهم و مجرب در رفع گرفتاری ها ست. در هنگام گرفتاری متوسل به امام زمان(عج شویم که او امام حاضر ما و ولی و سرپرست ماست.
یکی از ذکرهای مهم و مجرب در رفع گرفتاری ها ست. در هنگام گرفتاری متوسل به امام زمان(عج شویم که او امام حاضر ما و ولی و سرپرست ماست.
به نام خدا
لطفاً دلایل نیاز بشر به ظهور امام زمان(ع) را برشمرید یا به عبارت بهتر نقایص دنیای بشری را بدون ظهور امام بیان کنید.
بالاترین کلمهای که میتوانم بگویم این است که تا امام نداشته باشیم، پنج چیز محقّق نخواهد شد:1. تا امام(ع) نیاید، چشم مردم به آخرت باز نخواهد شد، و لذا تا زمانی که مردم بیاماماند عقلشان در زندان دنیای ظاهر و مادیات محبوس است. لذا از آمدن امام به وسیلهای برای تحقّق و ظهور عقل بشریت و باز شدن چشم بشر به آخرت تعبیر میکنند. الآن شما میبینید که میگویند چه کسی زرنگتر است؟ کسی که دنیایش را آباد کند؛ یا میگویند: چه کسی موفقتر است؟ کسی که در دنیایش موفق است. هیچ کس آخرت را در محاسباتش نمیآورد و این بالاترین نقص عصر غیبت است و نقطة مقابلش نور میشود و ویژگی نورانی عصر ظهور این است که هر کاری که مردم میخواهند بکنند، تصویر آخرتیاش را در نظر میگیرند. اگر تصویر آخرتیاش ارزش داشت، همة سختیهایش را میطلبند، اگر ارزش نداشت، همة شیرینیهایش را رها میکنند.
به نام خدا
این روزها بحث اسلامی کردن دانشگاهها و رشته های دانشگاهی دوباره بحث محافل علمی کشور شده است. این مباحث به ویژه در رشته های علوم انسانی مطرح است. نظریات مخحتلفی در این زمینه ارائه می گردد. در میان راه های مختلف برای رسیدن به این هدف یکی از راه ها ایجاد رشته های جدید تحصیلی مطابق با فرهنگ و دین و آیین ماست. رشته هایی که شاید ایجاد آن در دیگر کشور ها جایگاه و موضوعیتی نداشته باشد.در این زمینه باید توجه داشته باشیم که غربیان که پس از رنسانس و با افول تمدن اسلامی در در عرصه علم پیشتاز شدند، علوم را با توجه به نیازهای خود گسترش داده اند. البته حق هم با آنهاست چرا که این نیاز و سوال است که انسان را به دنبال جواب و راه حل می کشاند. حتی ایجاد رشته هایی مانند شرق شناسی و اسلام شناسی نیز با توجه به نیاز آنها بوده است که گسترش یافته است.
ما هم باید نه تنها در بخش منابع و سرفصلهای درسی به این نکته توجه کنیم؛ بلکه باید در ایجاد رشته های جدید تحصیلی در دانشگاه ها هم بااین دید به قضیه نگاه کنیم. یکی از رشته هایی که ما به آن نیاز داریم مبحث مهدویت است. با توجه به گستردگی این مبحث و نیز عمق آن در جامعه بشری نیاز به این رشته برای تربیت دانشمندانی جهت تبیین و موشکافی بحثهای مرتبط بامهدویت و آخرالزمان نه تنها در فرهنگ اسلامی و شیعی بلکه در سطح دیگر فرهنگها لازم است. باید توجه کرد که در حال حاضر غرب تبلیغات نادرست بسیاری دراین زمینه در سطح جهان منتشر می کند و لزوم برخورد با این تبلیغات بر همگان روشن است. اما باید در این زمینه هم علمی و با مطالعه مواجه شد . ایجاد رشته های تخصصی در زمینه مهدویت و آخرالزمان هم در حوزه و هم در دانشگاه لازم و ضروری است. باید به این نیاز ایجاد شده در سطح جهانی بیشتر توجه کرد. غفلت از آن هم موجبات پشیمانی در آینده و هم پرداخت هزینه های گزاف در خنثی سازی تبلیغات سوء دشمنان را در پی خواهد داشت.
البته زمینه های دیگری هم وجود دارد که نیازمند بذل توجه مسئولین امر می باشد. که امیدوارم در آینده بتوانم به آنها هم بپردازم.
بهنام خدا
شاید بدانید و شاید هم ندانید ولی این مسجدالاقصی است نه آن تصویر معروف که همه جا نشان می دهند. آن تصویر مسجد صخره است.
http://www.iranupload.net/photo/view.php?img=aa376016f903d5dbe5646cc9a3545b81
به نام خدا
دوستی ظوالی در بخش نظرات مطلب (آسیب شناسی مهدویت) سوالاتی مطرح کردهاست که در زیر جوابی را که برای ایشان فرستادم قرار می دهم. از سوالات شما و بذل توجهات متشکرم و خوشحال می شوم.
با سلام خدمت دوست عزیز
از اینکه دروبلاگ من نظر دادی وسوالی را مطرح کردی بسیار خوشحالم و از تاخیر د رجواب عذر می خواهم و آنرا به حساب بیماری چند روز اخیر من بگذارید.
سوال شما در حقیقت چند سوال بود نه یکی. و باید به آن به صورت بخش بخش جواب داد.
شما از مدعیان دروغین مهدویت شروع کردید. ادعای مهدویت چیز تازه ای مختص زمان ما نیست. شاید بتوان اولین ادعای مهدویت را ادعای محمد حنفیه بدانیم. محمد حنفیه فرزند حضرت علی(ع) است که پس از عاشورا و در زمان تقیه امام سجاد به عنوان امام مطرح گردید. گرچه عده ای ادعای مهدویت از سوی ایشان را رد می کنند و می گویند که مختار با عنوان مهدویت ایشان دست به قیام زد. در تاریخ که جلوتر بیاییم این ادعاها بیشتر می شود. این ادعاها مختص شیعه نیست و در میان اهل سنت هم کسانی بودند که چنین ادعایی داشتند. اما در مورد رابطه با امام زمان و ادعای نیابت بحث دیگری مطرح می شود. امام زمان در آخرین نامه اش به آخرین نایب خاص خود فرمودند که پس از او کسی نیابت خاص را نخواهد داشت و علمای دین حجت حضرت بر مردم و حضرت هم حجت خدا بر آنها می باشد. و نیز فرومدند که هر کس ادعای مشاهده حضرت را داشت باید تکذیب کرد.
با توجه به مطلب فوق پس ادعای نیابت خاص و یا مشاهده به مانند نیابت رد شده و مدعی کذاب به حساب می آید. و در دوران غیبت کبری علمای دین عنوان نیابت عام امام زمان را دارند و این ادعا را همه ایشان داشته اند. امام زمان با این راهکار شیعه را در مسیر هدایت قرار داد تا در دوران حیرت و سرگشتگی با تاسی از علمای دین راه درست را بیابند. پس تمام مراجع تقلید نایبان امام زمان هستند و حجت بر ما و امام هم حجت بر آنهاست. البته در این میان باید که از اعلمترین و باتقواترین آنها پیروی کرد و کسی که به دنبال هواهای دنیوی باشد نمی تواند نایب امام باشد.
پس اینکه ما آقای خامنه ای را نایب امام زمان(عج) می دانیم بدعت در دین نیست. بلکه سفارش خود حضرت می باشد. اما اگر شما در احوالات کسانی که مدعی ارتباط با امام زمان هستند بنگیرید فرقهای زیادی با کسانی که براستی حضرت را دیده اند مشاهده می کنید. اول اینکه کسانی که براستی حضرت را دیده اند همه از اوتاد و بزرگان و متقیان روزگارند و هیچکدام هم نیامدند و در ملا عام جار بزنند و دکانی بسازند و اگر هم قصه آنها نقل شده اغلب به صورت اتفاقی رخ داده و سفارش هم کرده اند که تا زمان زنده بودنشان برا ی کسی نقل نشود و پس از مرگشان برای عموم افشا شده است. در تمام این موارد شخص ملاقات کننده دنبال ارج و قربی و یا تسبت دادن مطلبی به امام در مورد خودشان نبوده اند. همه صحبتها در حد بیان قضیه پایان یافته است. اما در مورد مدعیان دروغین می بینید که اغلب به دنبال سرکیسه کردن مردم و یا شهرت هستند. برخی هم با این ادعا مناسک و اعمالی را به مردم یاد می دهند و با شگردهای خاصی قصد ادامه کار خود را دارند. برخلاف آنها کسانی که براستی امام را دیده اند ادعای ادامه این رابطه نکرده اند. البته اغلب هم در زمان رویت امام ایشان را نمی شناسند و از شواهد و قرائن پس از پایان ملاقات پی به هویت حضرت می برند. نه رهبر و نه امام خمینی هیچکدام در هیچ جایی ادعای ملاقات با امام زمان را نداشته اند. حتی برخی خاطرات از امام نقل می شود که در بهبوهه انقلاب کسانی از طرف امام زمان پیامی برای امام می فرستادند حتی اشخاص عادی. ولی هیچ وقت خودشان داستانی و قصه ای مبنی بر ملاقات با امام زمان نداشته اند و دیگران هم در مورد ایشان بیان نکرده اند.
در مورد اینکه شاعری در شیراز رهبر را نماینده خدا خوانده (اگر واقعا چنین چیزی رخ داده باشد) بگویم که به طور عام همانگونه که درقرآن آمده خدا انسان را خلیفه خود بر روی زمین قرار داده و در قرآن هم به طور عام انسان نقل شده نه شخص خاصی. این به این معناست که هر انسانی بالقوه می تواند خلیفه و جانشین خدا بر روی زمین باشد ولی باید که اول بنده خدا باشد. در مورد این شاعر هم بگویم که شخص در لفظ شعر حال شاید از روی جهالت نسبتی به رهبر داده شاید در آن موقعیت و حفظ آبروی شخص و یا برداشت دیگری از سخن آن شخص،رهبر به ایشان چیزی نگفته باشند. کما اینکه شخص دیگری که مدیحه ای در مورد ایشان سروده بودند واکنش نشان دادند و گفتند که اینها در مورد من نیست. و حتی او را از کش دادن و بسط دادن این مدحتها بازداشتند.
در مورد نیابت هم عرض کردم با توجه به نیابت عام هر مجتهدی خود را نایب عام امام زمان می داند و در این شرایط خود را موظف به تکالیفی می داند. که البته بیشتر مراجع ما اهل تقوا و پرهیزکاری و دوری از دنیا هستند.
در مورد زندگی شخصی رهبر هم اگر کنکاشی کنید پی به سادگی زندگی ایشان یی می برید و اینکه فرزندان ایشان برخلاف فرزندان عده ای از مسولان بسیار ناشناخته در میان مردم رفت و آمد می کنند همانطور که من در نمایشگاه کتاب شاهد بودم و با معرفی شخص دیگری پی به هویت ایشان بردم که درنهایت سادگی تنها همراه یک شخص دیگری به بازدید از نمایشگاه می پرداخت.
در آخر مطلب دیگری هم بگویم. اما خمینی فرمدند اگر دیدید که دشمنان از شما تعریف می کنند به خود و راهی که می روید شک کنید. دلیل این همه شایعه و حرف و حدیث و تهمتهای ناروا به رهر مواضع قاطع و اصولی ایشان در برابر استکبار و زرمندان و زورمندان داخلی و خارجی است. کسانی که کمر به قطع ریشه اسلام بسته اند. الان رهبری در حد و اندازه آقای خامنه ای نداریم با این شجاعت و پایبندی به اصول.
اما جمله ای در معرفی وبلاگ نوشته ام با عنوان بی عشق خمینی نتوان عاشق مهدی شد.
مگر امام خمینی چیزی برخلاف گفته های پیامبر اسلام وامامان گفته؟ اگر گفته برایم مثال بیاورید. امام خمینی نمونه یک عالم شجاع، مقتدر، سیاستمدار، هوشیار، زیرک، پرهیزکار و صادق بود. او نه مانند عده ای سر در عرفان خود فارغ از اجتماع نبود، نه مانند عده ای ساده و بی اطلاع از اوضاع جهان زمان خود، نه دنباله رو هوا و هوس و نه اهل ریا و دغل بازی بود. او به گفته دوست و دشمن صادق و شجاع بود. از هیچ نیرویی جز الله نمی هراسید و مدافع مظلومان و مستضعفان و پابرهنگان بود. او با خدای خود معامله کرد در برابر مردم خاشع و فروتن بود و خدا هم محبت او را در قلوب دوستان و ملتها قرار داد و هیبت وهراسش را در دل دشمنان خدا و انسانیت. او چیزی جز احقاق حق و برقراری اسلام و جانفشانی درراه دین گفت؟. آیا او در راه خود 15 سال تبعید نشد و با خطر مرگ روبه رو نشد. آیا او فرزندش را در راه انقلاب نداد؟ آیا در برخورد او با محرومین و مستضعفین ذره ای نخوت و غرور دیده ای ؟ آیا او در برابر سرکشان و مستکبران جهان ذره ای سر خم کرد؟ آیا او به چیزی جز خدا و برقرار حکومت عدل جهانی حضرت مهدی (عج) نوید داد. چگونه می توان دم از حضرت مهدی زد ولی مخالف آرمان خمینی بود؟ آرمان او برقراری و زمینه سازی حکومت عدل مهدوی بود. عشق به خمینی عشق به همه خوبی هاست. عشق به خمینی عشق به امام زمان است. عشق به اسلام و اهل بیت است. اگر خمینی حرف حق نمی زد این همه محبتش در قلوب جهانیان وارد نمی شد. حق آمد و باطل رفت بدرستی که باطل رفتنی است. با زور می توان بر سرزمینها حکومت کرد اما بر دلها فقط با حق و صداقت می توان وارد شد. آیا تاثیرات شگرف انقلاب بر جهان امروز را نمی بینی؟ آیا استیصال زورگویان عالم در برابر آرمانهای امام را نمی بینی؟ امام یک جمله گفت که آمریکا شیطان بزرگ است و اکنون در تمام دنیا آمریکا را با لقب شیطان بزرگ می شناسند. این لکه ننگ تا ابد بر پیشانی آمریکا باقی خواهد ماند.
زیاد نوشتم شاید بعضی جاها هم تکراری شد. مرا ببخشید. امیدوارم که جوابم را بپذیرید اگر بازهم سوالی بود حاضرم دوباره به پرسشهای شما در حد خود جواب بدهم و یا اینکه با دوستان مطلع مشورت کنم و شما را هم به ایشان معرفی کنم. امیدوارم در سایه رحمت ایزدی و توجهات مهدوی زنده و پاینده و موفق باشید.
در آخر خوشحال می شوم اسم شما را هم بدانم
دوستدار شما
به نام خدا
علل سیاسی – اجتماعی غیبت
خداوند پیامبران را برای هدایت انسان به سوی کمال مطلوب فرستاده و پس از آنها امامان را برای هدایت بشر قرار داد. اما خداوند این هدایت را به مردم تحمیل نمی کند . تا مردم نخواهند حضور امامان هم ثمری نخواهد داشت. از زمان امام جواد (ع) به بعد فشار بر ائمه به اوج خود رسید و با وجود احادیث فراوان در مورد حضرت مهدی(ارواحنا لتراب مقدمه الفدا) خلفای عباسی در صدد بودند تا از تولد او جلوگیری کنند. ولی اراده خداوند بر ذخیره او تا برقراری تمام و کامل اهداف همه انبیا در تحقق حکومت الهی در زمین قرار گرفته بود. از این رو غیبت را برای آن حضرت قرار داد.
البته همه اسرار غیبت بر ما آشکار نیست. اما با توجه به احادیث می توان دلایل غیبت را حول سه موضوع زیر بررسی کرد:
الف- آزمایش مردم
ب- حفظ جان امام
ج- آزادی از یوغ بیعت با طاغوتها
الف- آزمایش مردم
آنچه از احادیث برمی آید آزمایش دوران غیبت از سخت ترین آزمایشات الهی است؛ که از دو جهت می توان به آن پرداخت:
1- طولانی شدن غیبت موجب شک و تردید در بسیاری ازمردم می شود. برخی در تولد و برخی درعمر طولانی آن حضرت دچار شک می شوند.
2- فشار و شداید دوران غیبت بسیار سخت وناگوار است به طوریکه نگهداری دین و ایمان بسیار سخت شده و در معرض طوفانهای عظیممی گردد.
ب- حفظ جان امام
اگر امام از آن ابتدا در میان مردم ظاهر می گشتند بی گمان او را همانند پدران بزرگوارش به شهادت می رساندند.
ج- آزادی از یوغ بیعت با طاغوتها
حضرت مهدی(ارواحنا لتراب مقدمه الفدا) برخلاف اجداد طاهرینش هیچ حکومتی را حتی به جهت تقیه به رسمیت نمی شناسد. او مامور به تقیه در برابر هیچ حاکمی نیست. چرا که او از سوی خداوند (عزوجل) وظیف دارد تا دین خدا را بی هیچ تقیه و مسامحه ای اجرا نماید، از اینرو جایی برای عهد و بیعت با هیچ حکومتی باقی نمی ماند.
منبع: سیره پیشوایان/مهدی پیشوائی