به نام خدا
بنای زیر ساختمان اصلی شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران (ایران ایر) است
که توسط مهندسان اسرائیلی در زمان سلطنت محمدرضا پهلوی ساخته شده و
پس از گذشت 32 سال از انقلاب اسلامی و به رسمیت نشناختن دولت رژیم صهیونیستی
این نما همچنان دست نخورده باقی مانده است.
منبع سایت موعود
به نام خدا
کاریکاتور سیاسی جنگ لفظی بین کودک یهودی و کودک فلسطینی برنده جایزه بهترین کاریکاتور امسال امریکا
کودک یهودی : پدر من به من گفته شما شرور ، تروریست و حیوان صفت هستید کودک فلسطینی : ولی پدر من چیزی بهم نگفته ، آخه پدر تو اون رو کشته |
به نام خدا
سینا محقق: حوالی سال 1295 میلادی بود. بیش از نه جنگ صلیبی توسط مسیحیان و یهودیان دنیاگرا علیه مسلمانان
اما بهانه آنها حکومت آخرالزمانی مسیح(ماشییح) بود. بهانه ثروتمندان مسیحی صلیبی، مقدمه سازی برای ظهور مسیح بن مریم(ع) بود. یهودیان سرمایه دار نیز، با ادعای مقدمه سازی برای ظهور مسیح بن داوود، پادشاه آخرین دورانِ یهود، برای حکومت جهانی داوودی بودند. آنها، از مذهب سوء استفاده می کردند. مسیحیت تحریف شده بود. یهودیت نیز تحریف شده بود. اساطیر پاگانیستی(بت پرستی رومی) و دو خداگرایی و سه خدا گرایی گنوسیان و اهالی خاورمیانه و جادوگرایی و شیطان گرایی مصر باستان و بت پرستی و چندگانه پرستی در این دو دین الهی، نفوذ کرده بود و آنها را به انحراف کشانده بود.
دیگر کارایی الهی این دو آئین، از بین رفته بود و اسلام برای هدایت همه افراد بشر آمده بود. بسیاری از یهودیان و مسیحیان زاهد و عاقل، لباس مطهر اسلام را بر قامت اندیشه خود پوشانده بودند و با افتخار در صف آهنین مسلمین بودند. اما سرمایه سالاران یهودی ومسیحی و دنیاطلبان بودایی مغول دست در دست هم، جهان اسلام را محاصره کرده بودند. طبق اسناد تاریخی، مغولان که به آئین بودیسم تبتی درآمده بودند، در طول جنگ های صلیبی، به اتحاد راهبردی با صلیبیون اروپائی، رسیده بودند و با فرستادن نمایندگان ویژه به دربارهای اروپائی، بنا داشتند در نقشه انهدام بناهای اصلی اسلامی در فلسطین و شبه جزیره عربستان جامه عمل بپوشند.(2)
مغولان از سمت شرقِ جهان اسلام، حمله کردند و صلیبیون حملات خود از سمت شام و مدیترانه را شدت بخشیدند. اما مسلمانان جهادی و شهادت طلب، با یاد پیامبر عزتمندشان در برابر حملات تخریبی صلیبیون و مغول ها مقاومت جانانه ای کردند و کعبه و بیت المقدس را از شر دشمنان توحید و شرافت در امان داشتند، گرچه ضربات جبران ناپذیری به شهرهای شمال و شرق
صلیبیون شکست خوردند و مغولان در تفکر اسلامی-شیعی هضم شدند و حکومت های مغول ایران و هند، به ترویج تشیع واسلام روی آوردند؛ اما صلیبیون به فکر انتقام بودند. صلیبیون در این اندیشه بودند که مکتب جدید سیاسی-مذهبی
در این اندیشه جدیدالتاسیس، بارقه هایی از حقانیت آئین موسوی و عیسوی نیز اشراب شده بود تا توده های مسیحی و یهودی را به خود جذب کند و توان اقناعی بیشتری پیدا کند. این مکتب جدید، التقاطی از مهرپرستی(میترائیسم) و پاگانیسم و هلنیسم(یونان زدگی) و گنوسیسم(ثنویت) و جادوگری و علوم غریبه و خرافات و نفسانیات دنیاگروانه اروپائیان صلیبی بود. کم کم کابالیسم مسیحی نیز تاسیس شد و توده های مسیحی را نیز به خدمت اغراض مادی صلیبیون درآورد.
کابالیسم تاثیر شگرفی در ایجاد رنسانس نیز داشت که متاسفانه تا کنون در علوم انسانی مورد کاوش جدی قرار نگرفته است، شاید بدین دلیل که پیوند علم و دانشگاه و قدرت در غرب معاصر با زرسالاری دیکتاتور مآبانه مجالی به این بررسی های دقیق نداده است و پروپاگاند و تبیلغات ظاهراَ علمی، به جعل علوم دامن زده است و علم را در اختیار قدرت مندان، جهت داده است. بی شک، چنین است.
شاید بتوان مهم ترین اندیشه های کابالیست ها را تسخیر سرزمین موعود موهوم یهود و تشکیل حکومت آخرالزمانی داوودی در آن و مقدمه سازی دولت جهانی یهود دانست. از همان سال ها، برنامه تخریب بیت المقدس و ساخت هیکل(معبد) سلیمان در این شهر مد نظر بوده است. چه غافلند، نادانانی که می پندارند مشکل صلیبیون معاصر با دولت جمهوری اسلامی بر سر قدس، دعوای جدید است! این نبرد نور و ظلمت ریشه در تاریخ هزار ساله قدرت طلبی صهیون صفتان تاریخی و ماده گرایان مخفی کابالیست و آبای دنیاپرستشان دارد. بی دلیل نیست که رهبر حکیم انقلاب، همیشه بر تاریخ خوانی و تحلیل تاریخی داشتن تاکید می کنند تا فرزندان خویش را از خطر شبهات صهیونی مصون دارند. ای کاش نسل جدید ما بیشتر به تاریخ اسلام وغرب اهمیت می داد.
قرن 16 و17 و تاسیس بریتانیا و سپس غصب آمریکا و کشتار بزرگ سرخ پوستان و سیاه پوستان توسط همان صلیبیون دنیاطلب، اوجی بود بر اندیشه تاسیس دولتی آخرالزمانی در سرزمین شیر وعسل موهوم کتاب محرف یهودیان ومسیحیان. تاسیس مکاتب وهابیت و بهائیت و قادیانیه(احمدیه) حوالی 150 سال پیش در خاورمیانه بزرگ در راستای تفرقه افکنی بین مسلمین و زمینه سازی برای تاسیس اسرائیل بزرگ ارزیابی می شود.(4)
با تاکید قرآن کریم بر دشمن شناسی و یهودپژوهی، علمای بلاد مسلمین در طی قرون، متفطن بودند و از نفوذ بنی یهودا در خاورمیانه اسلامی جلوگیری می کردند تا اینکه با تاسیس فراماسونری و روشنفکری بیمار در میان مسلمین از حدود دویست و اندی سال پیش، برخی مسلمین به پستوی غفلت خزیدند و مشغول مدرنیته و ورزش غافلانه مدرن(5) و علوم پوزیتویستی(ماده گرایی افراطی) و رسانه های صهیونی شدند. تا اینکه پس از فروپاشی هندوستان اسلامی و توطئه عظیم جنگ جهانی اول و انهدام امپراطوری اسلامی عثمانی(6) و تسلط دیکتاتوری روشنفکری و بهائیت پهلوی بر ایران، زمینه های جدی تاسیس دولت صهیونیستی ایجاد شد.(7)
پس از جنگ مخرب دوم که برآورد مدرنیته بود و با هدف انهدام تمام قدرت های مخالف سران یهود و مسیحیت دنیاطلب بود، دولت صهیونیستی تاسیس شد و اندیشه تخریب جدی بیت المقدس روح تازه ای گرفت. اسطورههای بنیانگذار دولت اسرائیل همچون مظلومیت تاریخی یهود، سرزمین بدن مردم برای مردم بدون سرزمین، قوم برگزیده یهود، اسرائیل بزرگ به پایتختی بیت المقدس(اورشلیم)، سرزمین موعود، هولوکاست، نجات بخشی تمدن اومانیستی و دموکراسی لیبرال، بارها وبارها در رسانه های صهیونیستی شنیده شد و صدها و هزاران رمان وفیلم در این باره ساختند و مقدمات تخریب بیت المقدس و بنای اورشلیم جدید را در اذهان غافلان بنیان نهادند.(8)
بارها گروههای افراطی یهودی و مسیحی صهیونیست، اقدام به آتش سوزی قدس شریف و اطراف آن کردند تا اینکه اکنون نیز با گسترش غفلت مسلمین، باز هم گرگ های وحشی صهیون، اندیشه شیطانی خویش را در بوق و کرنا کرده اند که تا چند روز دیگر، روز موعود فرا خواهد رسید
آنان با تاکید بر پیش گویی های خاخام های دنیاپرست و پیشگویان اساطیری و روشهای غیرعلمی و خرافی و متوهمانه خویش، می خواهند در تبلیغاتشان چنین جا بیندازند که اکنون روز موعود فرارسیده و باید این مسجد تخریب شود. تعطیلی رسانه ای مضر ابتدای سال نو شمسی در ایران و غفلت نسبی ایرانیان در این ایام، فرصت مغتنمی برای صهیونیان مکّار است تا لااقل بخشی از نقشه خود را عملی کنند و متاسفانه چنین شد. تاسیس کنیسه جدیدی در چند ده متری مسجدالاقصای مسلمین با نام حوریا (الخراب) و گسترش حفاری های زیرزمینی در ذیل دیوارهای بیت المقدس، راه را برای آنان هموار کرده است و متاسفانه رسانه ها و مردم ما که در ایام استراحت زائد به سر می برند، به هوش نیستند.
اما تنها نکته ای که می تواند این انسان نمایان بدتر از کفتار را از تصمیمشان بر هدم خانه خدا باز دارد، هوشیاری مسلمین و وحدت کلمه آنان است. باید کوشید که با برگزاری راهپیمایی های متعدد در اقصای عالم اسلام خصوصا در بلاد شیعه، جلوی تصمیم صهیونیان ایستاد و آنان را درسی آموخت که تا سالها فراموش نکنند. به نظر میرسد راهکارهای ذیل، می تواند تا مدتی آنان را از این تصمیم منصرف کند:
1-
2-
3-
4-
5-
6-
7-
8-
9-
10-
11-
12-
13-
14-
15-
پی نوشت:
1-
2-
3-
4-
5-
6-
7-
8-
به نام خدا
نژادپرستی و خونریزی رژیم غاصب صهیونیستی بر کسی پوشیده نیست. جنایات سفاکانهی این رژیم را نه تنها مسلمانان، بلکه بسیاری از انسانهای آزاده در سرتاسر دنیا، بارها و بارها و به شیوههای مختلف محکوم نمودهاند. روشن است که مهمترین عامل ادامهی حیات این رژیم ظالم، قدرت بالای اقتصادی معدودی صهیونیست است که حمایتهای قاطع امپریالیسم جهانی را برایشان به ارمغان آورده است. حمایتهایی که مانع تحقق آرمانهای میلیونها و چه بسا میلیاردها انسان آزاده د سراسر جهان در توقف جنایات صهیونیستهای ظالم در سرزمینهای اشغالی گردیده است.
در این راستا، ملتهای مسلمان و آزاده به این نتیجه رسیدهاند که هر نوع رابطهی مشخصاً اقتصادی که منجر به تقویت این رژیم گردد توجیه ناپذیر است؛ و بالمآل تحریم اقتصادی شرکتهای حامی رژیم صهیونیستی میتواند از اهرمهای فشار مناسب جهت مقابله با این ظالمان به حساب آید.
شرکت تولید کنندهی مواد غذایی نستله، از جمله شرکتهای حامی رژیم صهیونیستی به حساب میآید که در سرتاسر جهان دارای شعبه میباشد. هدف این نوشتار آشنایی بیشتر با این شرکت است. امید است با روشنگری بیشتر ملتها بتوانیم قدمی در مقابلهی جدی و مؤثر با رژیم نامشروع و ظالم اسرائیل برداریم.
ماهیت و پیشینه
«در سال 1866 میلادی، داروسازی به نام هانری نستله در شهر ویوی سوییس، با استفاده از ترکیب شیر گاو، آرد و شکر، غذای جایگزینی را برای نوزادانی که از شیر مادر محروم بودند، فراهم کرد. او تولید این محصول جدید را با نام «لاکتوز فارینا نستله» در سال 1867 شروع کرد.
امروزه نستله، شرکتی چند ملیتی و از بزرگترین تولیدکنندگان مواد غذایی و آشامیدنی در جهان است؛ و دفتر مرکزی شرکت نستله در ویوی سوییس قرار دارد.»
نستله ایران در تاریخ 9 اسفند 73 (28 فوریه 1995) نزد اداره ثبت شرکتها و موسسات غیر تجاری به ثبت رسید و در تاریخ 9/9/2001 موفق به اخذ مجوز هیئت وزیران شد و سرمایه گذاری 000/500/42 دلاری آن در دو مرحله زیر انجام پذیرفت. (به نقل از سایت نستله ایران)
1. خرید امکانات تولیدی موجود از یک شرکت داخلی
2. تولید شیر خشک مخصوص شیرخواران به عنوان یک پروژه جدید
شرکت نستله ایران نماینده فروش انحصاری نستله سوئیس ( اس – آ) و ادارات فروش و توزیع محصولات نستله را نیز بر عهده دارد. نستله سوئیس مالک اعظم سهام نستله ایران بوده و مدیریت این شرکت را نیز برعهده داشته و همچنین تعیین کننده بازارهای هدف و میزان صادرات برای نستله ایران می باشد. تیم نستله ایران متشکل از 180 نفر پرسنل حرفهای آموزش دیده است. محصولات شرکت نستله درایران نسکافه،کافی میت، شیر خشک بچه، سرلاک و مگی میباشد. که دراین میان مگی به سفارش نستله ایران در شرکت نستله ترکیه تولید می شود.
طبق اعلام پایگاه اینترنتی نستلهی ایران، امور مشتریان نستله با 5000 نفر از خانم های ایرانی ارتباط نزدیک داشته و به آنها آموزش میدهد. همچنین این شرکت از 10 ماشین تبلیغاتی برای توزیع و تبلیغ محصولات خود استفاده میکند.
همچنین عرضهی رایگان برخی محصولات در برخی محافل و مجالس فرهنگی مانند جشنوارهی فیلم فجر (سال 85) آگهیهای روزنامهها، بیلبوردها، دانشگاهها، اتوبوسها، متروی شهری و... از جملهی فعالیتهای دیگر تبلیغاتی این شرکت به شمار میآید.
همچنین شرکت نستله در اسفند 1384، اقدام به برگزاری یک جشن و مسابقهی بزرگ سراسری در ایران نموده است و برندگان این مسابقه را به تور کشور سوییس فرستاده است.
به ادعای پتیر برابک، «رئیس شرکت نستله که د مصاحبهای با نشریهی اشپیگل در هفتم مه 2001 عنوان کردهاند: «ما به عنوان بزرگترین تولید کنندهی مواد غذایی و انواع نوشیدنی در جهان، تقریباً بر زندگی تمام مصرفکنندگان در سراسر جهان تأثیر میگذاریم.»[3]، تأثیر شرکت غذایی نستله بر زندگی مصرفکنندگان در جهان انکار ناپذیر است.
شاید پذیرش این واقعیت در وهلهی اوّل کمی مشکل بنماید ولی باید پذیرفت که این شرکت واقعاً بر زندگی بسیاری از مصرفکنندگان جهان تأثیر میگذارد، اما در مورد نوع تأثیرگذاری، باید ببینیم که سهامداران و صاحبان این شرکت به چه میزان به ارزشهای انسانی وفادارند.
"آقای پیتر برابک(Peter Brabeck)، رئیس شرکت نستله، در سال 1998 جایزهی جوبیلی (Jubilee award) را از دست بنیامین نتانیاهو در جشن پنجاهمین سالگرد تاسیس این غدهی سرطانی دریافت نمود. اسم وی در لیست منتشر شده توسط (Website Virtual Israel) در 14 اکتبر 1998 در بخش صنایع غذایی دیده میشود که صحت این لیست توسط کمیسیون حقوق بشر اسلامی (Islamic Human Rights Commision) به تأیید رسیده است. قابل توجه این که جایزهی جوبیلی، جایزهای است که رژیم اشغالگر قدس به اشخاص یا سازمانهایی که به منظور توسعهی اقتصادی این رژیم در خاک فلسطین اشغالی سرمایهگذاری میکنند، پرداخت میکند، که سهم نستله از این جایزه 24% از 5/6 میلیون دلار کمکهای اسرائیل به شرکتهای حامی اقتصادی این رژیم در سال است."
این شرکت سرمایهگذاری در فلسطین اشغالی را در سال 1995با خرید 10? سهام شرکت تولید محصولات غذایی در اسرائیل (Osem) آغاز کرد. دو سال بعد سهام خود را با هزینهی 140 میلیون دلار از 10% به 50.1% افزایش داد. در سال 2002 طی قراردادی، مشمول معافیت مالیاتی رژیم غاصب صهیونیستی شد[5]. همچنین این شرکت در سال 2000 ملیونها دلار جهت توسعهی مراکز تحقیقات (R&D) خود در اسرائیل سرمایهگذاری کرده است. [6]شرکت اوسم در سال 2001 حدود 460 میلیون دلار فروش داشته است که 15 درصد آن از صادرات بودهاست.
شرکت اصلی نستله اکنون در سرزمینهای اشغالی در شهرک سدیروت است. شهرکی که در شمال غزه ساخته شده است. نیمی از یهودیان این شهرک ظرف 10 سال اخیر به این منطقه مهاجرت کرده اند. نستله در شهرک سدیروت شرکتی به مساحت 700 مترمربع احداث کرده و قرار است مرکز تحقیقاتی با زیربنای 1700 مترمربع در همانجا تاسیس نماید. به طور کلی این شرکت در مناطق اشغالی 4000 پرسنل داشته و در مناطق مختلف اسرائیل 11 شعبه دارد که همگی در مناطق اشغال شده قرار دارد.
همچنین شرکت نستله در سال 2000 میلادی مبلغ 6/14 میلیون دلار به صندوق غرامت هولوکاست واریز کرده است. [8] لازم به یادآوری نیست که این صندوق که مبتنی بر افسانهای دروغین است یکی از منابع تامین مالی رژیم صهیونیستی برای ادامهی حیات خود است.
به اعلام اتاق بازرگانی سوییس، یکی از مهمترین شیوههای موفقیت که توسط نستله ارائه شده، این است که مصلحت هر شرکتی در دنیا در این است که به تجارت و بهرهبرداری در اسرائیل بپردازد[10]. تلاشهای این شرکت و صادرات محصولات تولیدی آن در سرزمینهای اقتصادی در اوج زمان انتفاضه، رژیم جنایتکار صهیونیستی را از محاصرهی اقتصادی نجات داد[11]. علاوه بر این این شرکت با انجام اقدامات خیریه برای شهرکنشینان اشغالگر یهودی، باعث ایجاد حس زندگی بهتر برای آنان گردیده است. لذا آنان را به ماندن در سرزمینهای اشغالی امیدوار کرده است.
حال به صحبتهای پیتر برابک باز میگردیم؛ این شرکت بر زندگی بسیاری تأثیرگذار است ولی چگونه میتواند ادعای تأثیرگذاری مثبت بر زندگی انسانها داشته باشد و حال آنکه به دلیل حمایتش از ظلم اسرائیل، مورد تحریم گروههای آزادهی بسیاری در سراسر جهان واقع شده است.
البته این سوای شایعات و حقایقی است که سخن از تأثیرات منفی این شرکت از بعد فنی و تولیدات میگویند؛
"در سال 1977 بود که نستله به خاطر توزیع گمراه کننده شیر خشک به جای شیر مادر ، در معرض تحریم جهانی قرار گرفت؛ دلیل آن واضح بود. شیر خشک موجب بیماری شیرخوار میشد چراکه مواد مختلف طبیعی را که در شیر مادر یافت میشود دارا نبود، ونیز بخاطر قیمت بالای آن، مادران ناگزیر آن را با آب بیش از اندازه مخلوط میکردند، که این امر سبب سوءتغذیه طفل شیرخوار میگردید. علاوه بر این، آبی که جهت مخلوط کردن آن استفاده میشود، در بسیاری از نقاط جهان آب غیر مناسب برای نوشیدن است. در ضمن اگر مادر دائماً به طفل خود شیر خشک بدهد، شیر او خشک خواهد شد؛ و این در حالی بود که نستله، مقدار زیادی از این شیر خشکها را- با رویکردی تبلیغاتی -در بیمارستانها به طور رایگان توزیع کرده بود و در نتیجه بسیاری از کودکان از لذت مکیدن پستان مادر محروم و دچار سوء تغذیه شده بودند.
پس از چنین ماجرایی در سال 1984 گروههای خواهان تحریم نستله، این شرکت را مجبور کردند تا تحت نظارت سازمان بهداشت جهانی از تبلیغات فریب آمیز (چون افزودن نوشتهی شیر مادر بر جعبه شیر خشک) برای تولید شیر خشک بپرهیزد. اما در 1988 دوباره وضع به حالت قبل بازگست.
وزارت بهداشت و درمان ایران نیز، بیش از 15 سال هیچگونه مجوزی برای واردات محصولات شیر خشک تولیدی نستله صادر نکرده است و محصول این شرکت به شکل غیر قانونی وارد کشور میشده است."
"همچنین به گزارش پایگاه اینترنتی خبرگزاری فرانسه گروه طرفدار محیط زیست "صلح سبز" از شرکت غذایی نستله خواسته است از حق ثبت یک نوع قهوهی تراریخته و سایر مواد غذایی اصلاح شدهی ژنتیکی صرفنظر کند. بر طبق این گزارش، این گروه طرفدار محیط زیست در آستانهی نشست عمومی سالانهی شرکت نستله، با انتشار بیانیهای این درخواست را داشته است. در این بیانیه خطر چنین پروانههای ثبتی بر اقتصاد، بومشناسی (اکولوژی) و سلامت، غیر قابل قبول بیان شده است.
صلح سبز افزوده است: با این حال پروانهی ثبت نشان میدهد نستله، همچنان به دلایل اقتصادی به دنبال مهندسی ژنتیک است و در تلاش است کنترل کامل تولید غذا را بدست گیرد."
بر اساس گزارشی که نشریهی فوربس در اردیبهشت1383 به نقل از سازمان جهانی کار منتشر کرد، نستله برای تولید شکلات از کارگران خردسال استفاده میکند. در بررسی های بعدی مشخص شد بیش از دویست و پنجاه هزار کودک افریقایی در مزارع این شرکت در غرب آفریقا کار می کنند.
همچنین برخی نشریات خبری را منتشر کردند که: "هزاران کودک چینی بر اثر مصرف شیر خشک «نستله» بیمار شدهاند. مقامات بهداشتی چین، اعلام کردهاند که بر اساس استانداردهای بهداشتی این کشور، میزان مجاز ید موجود در هر 100 گرم شیر خشک برای شیرخواران، 20 تا 150 میکروگرم است؛ در حالیکه در شیر خشکهای شرکت مذکور بیش از 150 میکروگرم ید موجود بوده است که مصرف آن منجر به ورم غدهی تیروئید خواهد شد. بر همین اساس، شرکت نستله، از دولت و مردم چین عذرخواهی کرده است!"
نستله کودکان را میکشد!
این شعاری بود که 30 سال پیش سوییس را تکان داد و از خواب بیدار کرد. خجالتآور بود که نهایتاً نستله فقط علیه پدید آورندگان این شعار شکایت کرد و سعی نمود که صدای مخالفان را در گلو خفه کند. دنیا واکنش بزرگی به این محاکمه نشان داد و خطرات سودجویی از طریق غذای مصنوعی نوزادان، جواب خود را با بحث و جنجال مردم گرفت.
عواقب عمدهفروشی شیر خشک نوزادان و خطر بیماری ناشی از آن اولین بار 70 سال پیش به آگاهی عموم مردم رسید. “The Baby Killer” خبری را منتشر کرد که بر اساس حقایقی از تحقیقات در افریقا استوار بود و با کمک مثالها و عکسهایی متأثر کننده عواقب منفی احتمالی این محصولات را ارائه کرده بود. این خبر مکرراً به چاپ رسید و به زبانهای مختلف ترجمه شد.
در همان سال گروهی کاری از سوئیس به نام “Dritte Welt Bern” به ترجمه آلمانی این مقاله همت گمارد و آن را با تیتری نو و تحریک کننده – نستله کودکان را میکشد!- به چاپ رساند. این گروه در مقدمه متذکر شده بود که علیرغم واکنش غیر اخلاقی نستله، خود را ملزم میداند که توجه عموم مردم سوئیس- سرزمین مادری نستله- را به نتایج این تحقیقات معطوف کند.
از جملهی سیاست های مهم دیگر این شرکت برای توسعهی سودآوری خود، تلاش بارز جهت تغییر الگوی مصرف در مصرف کنندگان می باشد. "" فعالیت شرکت نستله و سیاست توسعه فروش شیر خشک برای اطفال، یکی از مشهورترین نمونههای نفوذ خارجی در الگوهای مصرف خصوصاً در کشورهای جهان سوم، است . این شرکت برای ترویج فرآوردهای غذایی خود و جایگزین کردن آنها به جای شیر مادر سیاست فعالی را به مرحله اجرا درآورد. برای این منظور روشهای متفاوتی به کار گرفته شده است :
1ـ توزیع مجانی و غالباً خانه به خانه ی بطریهای شیر و محصولات لبنی ( لاکتوژن )
2ـ اجرای برنامههای تبلیغاتی در بیمارستانها و زایشگاهها. این برنامهها توسط مأموران خاصی موسوم به «پرستاران شیر» صورت میگرفت ، این پرستاران یونیفورم سفید میپوشیدند و نتیجتاً به راحتی میشد آنها را با کارکنان بیمارستان اشتباه گرفت .
3ـ توزیع مجانی کارتهای مربوط به وزن نوزادان با تبلیغ لاکتوژن . جملهای با این مضمون هم در این کارتها نوشته شده بود که مادران تاحد امکان باید کودکان را با شیر خود تغذیه کنند . اما عملاً چند درصد مادران قادر به خواندن این نوشته بودند؟
4ـ تبلیغات تلفیقی در بیمارستانها و رادیو . در اینجا گفته میشد که مصرف این فرآوردهها، نیرو و قدرت به کودکان میبخشد( برای مثال این دو موضوع درنیجریه اهمیت زیادی دارند). در جامائیکا تبلیغ به این شکل بود: «لاکتوژن باعث نیرومندی و سلامتی است » یا «انرژی و قدرت می بخشد».
مصرف شیر خشک همراه با برخی نمادها ، یعنی «نو»، «بهتر» و نظایر آن بود. دکتر تی. ان ملت نلیما در باب آگهی تبلیغاتی که در سال 1974 به مدت دو سال در رادیوی کشور سیرالئون پخش میشد، مینویسد : « در آگهی ، مادر از کودکش میپرسید که آیا لاکتوژن را دوست دارد؟ کودک با خنده شدیدی پاسخ میداد: اوم،اوم... مادرانی که این آگهی را میشنیدند معتقد میشدند که لاکتوژن برای کودکان بهتر از شیر مادر است . اینان نمی دانستند که در این آگهی در واقع یک مونتاژ صداست .
یعنی در آغاز سوال مادر از کودک ضبط شده و سپس صدای قهقهه و خنده کودک، که علت آن قطعاً چیز دیگری و احتمالاً همان شیر مادر بود ، به آن افزوده شده است» در حال حاضر شیر خشک در بسیاری از کشورهای جهان سوم مصرف بسیار وسیعی دارد.
خبرگزاری برنا نیز در 10 آبان 1387 در خبری اعلام کرد: "در زمستان سال 1383، صدها پرنده، دام و حیوان خانگی در ونزوئلا مردند. کارشناسان علت مرگ را بیماری کبدی ناشی از مواد غذایی آلوده تشخیص دادند. این مواد غذایی توسط نمایندگی نستله در این کشور توزیع شده بود. مجلس ملی ونزوئلا نستله را مقصر شناخت و آن را به پرداخت غرامت محکوم کرد."
اینها همه بیانگر گوشهای از عدم تعهد این شرکت در قبال زندگی و ارزشهای انسانی میباشد و نشان میدهد ادعای آقای برابک مبنی بر تأثیر مثبت این شرکت بر زندگی بشر عوامفریبی و تبلیغات پوچی بیش نمیباشد.
ما تنها نیستیم!
نام شرکت نستله به دلیل این ارتباط وثیق اقتصادی با رژیم صهیونیستی در لیست معتبرترین نهادهای بینالمللی تحریم اسرائیل موجود است؛ و تاکنون در نقاط مختلف جهان، این شرکت توسط گروههای مختلف مسلمان و غیر مسلمان، به دلیل کمک به رژیم صهیونیستی تحریم شده است.
از جمله نهادهای معتبر جهانی که این شرکت را در محکومیت جنایات رژیم صهیونیستی تحریم کردهاند، یکی از بزرگترین اتحادیههای تجاری اروپا (UNSION) و یک نهاد مسیحی عمده به نام (Christian Aid) هستند که هر دو غیر مسلمانند. گروهها و نهادهای اسلامی مختلف نیز از چند سال پیش (پس از آغاز انتفاضهی دوم) نستله را در لیست تحریم خود قرار دادهاند. دهها گروه اسلامی در اروپا و آمریکا، به منظور تحریم شرکتهای صهیونیستی، سایت تخصصی اینترنتی تأسیس کردهاند که در لیست اکثر آنها نام شرکت نستله موجود است.
از جمله نهادهای بینالمللی دیگر تحریمکنندهی نستله، اتحادیهی عربی تحریم اسرائیل است که پس از تحریم، این شرکت، با واکنش شدید مدیر عامل نستله مواجه شد. پاسخ رسمی شرکت نستله به تهدید تحریم اتحادیهی عرب در تیر ماه 85 این بود که: «قصد تسلیم در برابر تحریم کشورهای عربی را نداریم.»
سازمانهای مدافع اعراب در بریتانیا، از جمله سازمانی که (دوستان الاقصی) نامیده میشود، برای تحریم محصولات نستله، به دلیل فعالیت آن در اسرائیل، فراخوان داده بودهاند. اما هیچ کمپانی از جمله کمپانی نستله و اورئال پاریس، فعالیتهایشان را نه به خاطر فراخوانهای قبلی و نه فراخوان اخیر متوقف نکردند.
گاد پروپر، مدیر عامل Osem در این باره میگوید: «نستله تسلیم تحریم نمیشود. این که کسی در سوریه تصمیم به تحریم نستله گرفته باشد، به معنای آن نیست که تأثیری بر شرکت داشته باشد. من مطمئنم که شرکت تسلیم نخواهد شد. این موضوع از پاسخ رسمی شرکت به تحریمها، هویدا است".
وظیفهی ما؟
حال سؤال این است:
وظیفهی ما در مقابل این غول اقتصادی حامی ظلم چیست و چگونه میتوانیم با آن مقابله کنیم؟ و چگونه و چه زمانی می توانیم قانون حمایت از انقلاب اسلامی مردم فلسطین را به طور کامل اجرایی و عملی نماییم؟
... ماده 8
هر نوع برقراری رابطهی اقتصادی و تجاری و فرهنگی با کمپانیها و مؤسسات و شرکتهای وابسته به صهیونیستها در سطح جهان ممنوع میباشد.
بصره: وزارت امور خارجهی جمهوری اسلامی ایران موظف است ظرف مدت یک سال، در حد امکان لیست کامل شرکتها و مؤسسات و کمپانیهای صهیونیست را در سطح جهان شناسایی و به مجلس شورای اسلامی و هیأت دولت ارائه دهد.
(قانون فوق در جلسهی علنی روز چهارشنبه نوزدهم اردیبهشت 1369 مجلس شورای اسلامی تصویب و در تاریخ19/2/1369 به تأیید شورای نگهبان رسیده است.)
همچنین در تاریخ 29 شهریور 1371 در یک قانون جامع و صریح، مجلس شورای اسلامی قانونی با عنوان «قانون واحده اسلامی» به تصویب میرساند که جای هیچ گونه توجیح و سهلانگاری باقی نمیگذارد:
«ماده 1 - عقد هر گونه قرارداد - چه مستقیم و چه از طریق واسطه با شرکتها یا اشخاص مقیم اسراییل یا با افراد تبعه اسراییل یا افرادی که برای اسراییلیا به نفع آن کشور کار میکنند صرف نظر از محل اقامت آنان، برای کلیه افراد حقیقی یا حقوقی ممنوع میباشد و به ویژه زمانی که این گونه قراردادها درارتباط با معاملات بازرگانی، عملیات بازرگانی یا هر گونه مبادلهای بدون توجه به ماهیت آن منعقد میشود. شرکتها و مؤسسات ملی و خارجی که دراسراییل دارای منافع، شعب یا نمایندگی هستند نیز باید از انجام هر گونه معامله با شرکتها و اشخاص فوقالذکر خودداری کنند.»
سخن آخر :
امام خمینی (ره) : " مسلمین باید از استعمال کالاهای اسرائیلی خودداری کنند و رابطه با اسرائیل و عمّال آن، چه رابطه ی تجاری، چه رابطه ی سیاسی حرام و مخالفت با اسلام است."
مقام معظم رهبری(مدّظله العالی): "خرید هر گونه کالایی که موجب تقویت صهیونیسم شود، جایز نیست." (پاسخ به استفتای دفتر نمایندگی ایران در آلمان، 25 اردیبهشت1380)
"باید از معاملاتی که به نفع دولت غاصب اسرائیل- که دشمن اسلام و مسلمین است- خودداری شود و واردکردن و ترویج کالاهای آنان که از ساخت و فروش آن سود می برند، برای هیچ کس جایز نیست. هم چنین خرید آن کالاها از سوی مسلمانان، به خاطر مفاسد وضررهایی که برای اسلام و مسلمین دارد، جایز نیست." (رساله اجوبه الإستفتائات، ترجمه فارسی، پاسخ به پرسش1347)
منبع: Ommatnews.ir
به نام خدا
درحالیکه چندی پیش به نقل از یکی از دانشمندان دینی کشور خبر باقی ماندن "فقط 5 نشانه ظهور" منتشر شد خبر تولد نوزادی عجیب الخلقه اسرائیل را فراگرفته است .
برخی منابع اسرائیلی طی روزهای گذشته دست به انتشار خبری باعنوان تولد "دجال آخرالزمان " از بدنیا آمدن کودکی عجیب الخلقه در سرزمینهای اشغالی فلسیطنیان خبر میدهند که تنها یک چشم دارد و چشم سمت چپش روی پیشانی اش قرار گرفته و فاقد گودی زیرچشم و بینی است ،دراین اخبار تلاش شده این کودک دجال فتنه گر آخرالزمان معرفی شود .
براساس خبرنگار ما منتشر کنندگان خبر مذکور با معرفی نوزاد مذکور بعنوان یک نوزادیهودی وی را با دجال که در کتب دینی ادیان بزرگ اسلام ،مسیحیت و یهود ازوی بعنوان فتنه گر آخرالزمان یاد شده ،مقایسه میکنند.
این منابع با طرح این سوال که آیا این نوزاد که اکنون با مرگ دست و پنجه نرم میکند همان دجال فتنه گر است؟ ادامه میدهند: دجال پس از رشد و تکامل جسمی مدعی خدایی شده و فتنه گری در جهان را آغاز خواهد کرد .
انتشار خبرمذکور بصورت گسترده ازسرزمینهای اشغالی آغاز و تاکنون بسیاری از کشورهای جهان را دربرگرفته است .
این درحالیست که خبرنگار البرز درپیگیریهای خود به سرنخ هایی برای استفاده ابزاری از این نوزاد ناقص الخلقه دست یافته است .
این پیگیریها حاکیست نوزاد مذکور چندی پیش در چین و ازیک پدر و مادر اهل این کشور بطور ناقص متولد شد.
تولد این کودک منجر به بروز ترس درمیان این خانواده چینی میگرددتااینکه با پیشنهاد قابل توجهی ازسوی یک صهیونیست مواجه میشوند.
این یهودی با پیشنهاد کلانی اقدام به خرید نوزاد مذکور و انتقال وی به اسرائیل مینماید.
کودکی که هم اکنون در برزخ مرگ و زندگی دست وپنجه نرم میکند به ابزاری برای تحقق آرمانهای صهیونیست مبدل شده است.
باتوجه به اعلام تولد دجال درمیان قوم یهود در احادیث شیعی و انتشارگسترده خبر مذکور این امکان برای رژیم صهیونیستی فراهم میشود تا ضمن تثبیت عقاید دینی یهود صهیونیست بر یهودی بودن اراضی فلسطینیان تاکید نمایند.
دجال در عقاید شیعه :
براساس برخی روایات شیعی پیش از ظهور آخرین منجی عالم علائمی طبیعی و غیر طبیعی درجهان رخ خواهد داد که به دو بخش اصلی و فرعی تقسیم بندی شده است .
براساس این روایت علائم فرعی داری تعدد است وهمگی آنها پیش از ظهور باید اتفاق بیفتد ولی تنها بروز یکی از علائم اصلی یا حتمی برای اعلام نزدیکی ظهور منجی کفایت میکند.
علائم حتمی برای ظهور :
1. خروج سفیانی وخسف بیدا : در روایتی از امام علی بن الحسین(ع) مرویست که قیام حضرت قائم حتمی و امر سفیانی نیز حتمی است و تازمانی که سفیانی نیاید حضرت قیام نخواهد کرد.
2. خروج یمانی: امام صادق(ع) دراین باره میفرمایند: سه کس در یک سال و در یک روز قیام میکنند؛ خراسانی و سفیانی و یمانی و در بین این سه پرچم بهترین پرچمها از یمانی است: زیرا پرچمی است که به حق دعوت میکند.
3. صیحه آسمانی: ندایی که ازآسمان شنیده میشود و عالمیان همگی این صدا را خواهند شنید ازجمله علائم حتمی شمرده میشود .امام باقر در روایتی از این نشانه ظهور چنین بیان میفرمایند: صدایی از آسمان شنیده میشود که حق با او (امیر المومنین) و پیروان اوست. در این هنگام قائم ما خروج خواهد کرد.
4. قتل نفس زکیه:قتل نفس زکیه نیز از علائم قطعی ظهور شمرده میشود و براساس روایتی از نبی گرامی اسلام(ص) در شرح علائم ظهور اینگونه نقل میشود که : مهدی ظهور نمیکند تا اینکه نفس زکیه کشته شود.
5. ظهور دجال : براساس همین روایات دجال بعنوان فردی با یک چشم که از گودی معمول زیرچشم برخوردار نبوده و چشم سمت چپش روی پیشانی اش قرارگرفته و دارای شمایل ترسناکی است و...نام برده شده است .
براساس روایات مختلف چهره دجال ناقص ، کور و یک چشمی که و از اصل خلقت یک چشم ندارد به طورى که گودى حدقهاش نیست و ادعای خدائی میکند ،چشم چپش در وسط پیشانی او قرار دارد،متولد شده در میان قوم یهود ازجمله ترسیم شده است.
در بیان دیگر مشخصات ظاهری دجال میخوانیم : مردی چاق و سرخ روی است ( در برخی منابع ذکر شده است که لحاظ بزرگی هیکل هیچ انسانی از ابتدای خلقت مانند او وجود نداشته است ) ،موهایش مجعد است،پایش لنگ است، دارای قدرتهای فوق بشری و جادوئی است به نحوی که تصور میشود مرده را زنده میکند و در قحطی مردم را طعام میدهد.
هفتاد هزار ترک ، یهود ، زنا زاده ، خواننده ، نوازنده ، بادیه نشین و زن از او پیروی می کنند به هرخرابه ای برسد می گوید گنج هایت را آشکار کن پس آنچه گنج دارد آشکارمی شود.
طول حکومتش چهل روز است و در این مدت همه را به کفر میکشد
برای نجات از شرش حفظ نمودن سوره کهف قبل از خروجش و در صورت رویت وی خواندن سوره حمد و خانه نشینی و توکل بر خدا توصیه شده است
اما تاکنون برسراین مطلب که آیا دجال یک انسان است یا تعبیری از یک رویداد یا ابزار است تردید وجود داشته است .ازهمین رو دلار آمریکا،تلویزیون ،ماهواره و..ازجمله تعابیری است که از دجال در زمان کنونی نام برده میشود.
اما انتشار خبرتولد این کودک که همزمان ،موضوع درشرف مرگ بودنش نیز درحال نشر است " انسان " بودن دجال را میتواند تقویت نماید.
منبع:البرز
همانگونه که ملاحظه فرمودید، چنان ادعا شده است که کودک مذکور همان دجال آخرالزمان می باشد و اسراییل در تلاش است تا وی را برای ایفای نقشش در آینده زنده نگه دارد. اما آیا این ادعا صحیح است؟
کودکی که در تصویر فوق ملاحظه می فرمایید، مبتلا به یک ناهنجاری شدید تکاملی مغز با نام هولوپروزنسفالی و یک نوع خاص از این بیماری با عنوان سیکلوپیا می باشد. این بیماری یک بیماری بسیار خطرناک و مهلک بوده که باعث عقب ماندگی شدید ذهنی فرد مبتلا شده و منجر به مرگ وی در همان دوره ی کودکی می گردد. به طوری که غالب افراد مبتلا به سیکلوپیا در همان سال اول زندگی می میرند. همان گونه که در تصویر ملاحظه می فرمایید، کودک مذکور اینتوبه بوده و با دستگاه های کمکی، به زور زنده نگه داشته شده است و علیرغم این تمیدات به زودی از بین خواهد رفت.
لازم به ذکر است که کودک مذکور اولین نمونه از افراد مبتلا به این بیماری نبوده و آخرین آن ها نیز نمی باشد. بلکه بیماری هولوپروزنسفالی و به خصوص شدیدترین نوع آن یعنی سیکلوپیا، یکی از بیماری هایی است که در علوم پزشکی به خوبی شناخته شده است.
در اشکال زیر، تصاویری از سایر مبتلایان به این بیماری ملاحظه می فرمایید:
برای کسب اطلاع بیشتر پیرامون این بیماری می توانید به آدرس های اینترنتی زیر مراجعه فرمایید:
http://en.wikipedia.org/wiki/Cyclopia
http://www.medterms.com//main/art.asp?articlekey=15530
http://www.wisegeek.com/what-is-cyclopia.htm
http://www.lpfch.org/fundraising/news/winter05/research.html
http://www.phreeque.com/parasitic_twins.html
http://www.nurseminerva.co.uk/twins.htm
بنابراین همانگونه که ملاحظه فرمودید، کودک مذکور مبتلا به بیماری سیکلوپیا می باشد و دجال آخرالزمان نیست. برای این امر دلایلی وجود دارند که مهمترین آن ها عبارتند از:
1 – کودک مذکور علیرغم تمهیدات پزشکی انجام شده به زودی خواهد مرد و به سن جوانی و بزرگسالی نمی رسد و نمی تواند نقش دجال را ایفا کند.
2 – مطابق روایات نقل شده از معصومین، عمر دجال بسیار طولانی بوده و وی حتی در زمان قبل از پیامبر اسلام (ص) نیز وجود داشته است. بنابراین این کودک که تاره به دنیا آمده است نمی تواند دجال باشد. (برای بررسی روایات ذکر شده، به مقاله ی فراماسونری: دجال آخرالزمان مراجعه فرمایید.)
3 – کودک مذکور، اولین کودکی نیست که با بیماری مذکور به دنیا آمده است. بنابراین کودکان مشابه با وی که قبل از او به دنیا آمده اند نیز می توانستند کاندید دجال بودن باشند، حال آن که همگی آن ها فوت کرده اند.
4 – علم پزشکی هنوز در زمینه ی علوم اعصاب و نورولوژی بسیار ناتوان است و در حال حاضر توانایی درمان کودکان مبتلا به ناهنجاری های شدید مغزی را ندارد و در آینده ی نزدیک نیز نخواهد داشت. بنابراین نمی تواند کودک مذکور را زنده نگه داشته و پرورش دهد. به همین دلیل احتمال دجال شدن وی منتفی است.
5– کودکی که نمی تواند به خودی خود حتی به راحتی نفس بکشد، چگونه ممکن است بتواند بزرگترین جنایات تاریخ بشر را رقم زند و چگونه می تواند بزرگترین دروغگوی تاریخ باشد؟
6 – کودکی که مبتلا به شدیدترین ناهنجاری تکاملی مغز و بدترین نوع عقب ماندگی ذهنی است و حتی در انجام کارهای روزمره ی زندگی نیز ناتوان است، چگونه می تواند مکارترین موجود تاریخ لقب بگیرد و اکثریت مردم را فریب دهد.
7 – کودکی که از اولین ساعات زندگی در معرض دید عموم است و اخبار مربوط به وی با دقت و وسعت زیاد منتشر می شود، به فرض محال رسیدن به سن بزرگسالی، چگونه می تواند بزرگترین دجال تاریخ باشد. حال آن که همان مردمی که او را از کودکی به عنوان دجال می شناسند، می فهمند که نباید به سخنان وی اعتماد کرد.
دلایل فوق و صدها دلایل دیگر وجود دارند که نشان می دهند که کودک مذکور و کودکان مشابه وی دجال نیستند. عزیزان خواننده ای که قصد دارند با دجال آخرالزمان آشنا شوند، می توانند به مقاله ی « فراماسونری: دجال آخرالزمان » مراجعه فرمایند تا این دروغگوی بزرگ تاریخ را بیشتر بشناسند.
لازم به ذکر است که ممکن است هدف صهیونیست ها از انتشار خبر فوق، گمراه کردن افکار عمومی از دجال اصلی آخرالزمان باشد تا این موجود خبیث بتواند با خیال راحت به فتنه انگیزی ادامه دهد.
این مطلب با توجه به خطری که این خبر کذب ممکن بود برای جامعه ی مهدوی کشور ایجاد کند، به صورت فوری نگاشته شده است. خوانندگان عزیز وبسایت نویسنده ی این مطلب را به دلیل تفاوت نحوه ی نگارش و رفرنس دهی آن عفو فرمایند. از عزیزان در خواست می شود تا در صورتی که این مطلب را مفید دانستند، آن را به سرعت در اینترنت منتشر نمایند.
منبع: سایت موعود
در تبلیغات رسانهای خیلی زود کلمه shia با Shiite عوض شد و هیچکس هم حرفی نزد. شیعیان هم هیچ اعتراضی نکردند و حتی مؤسسه یا مسئولی نگفت که این کلمه، توهینآمیز است. حتی خودمان هم باورمان شد و چند سایت شیعی که در لینک آنها از کلمه Shiite استفاده شده بود، راهاندازی شد. انگار از اول کلمه شیعه به همین صورت نوشته میشد.
در جایی خواندم علی هیوز یکی از نویسندگان روزنامه «استرالیا دیلی»، درباره این تغییر توهینآمیز کلمه شیعه گفته بود: «تاکنون در روزنامه استرالیایی مطالب زیادی درباره اسلام و شیعه منتشر و از جمله از خود من هفت مقاله در این روزنامه چاپ شده که در همه آنها شیعه را به صورت shia نوشتهام و به همین شکل نیز انتشار یافته است، اما اخیراً اتفاقات جدیدی در این باره افتاده است. آخرین مقالهای که من برای «استرالیا دیلی» نوشتم، درباره نقش شیعیان در وحدت جهانی بود که طبق معمول و مطابق رسمالخط زبان انگلیسی، شیعه را به صورت shia نوشتم، سپس متوجه شدم سردبیر روزنامه، آن را به shiite تغییر داده است.
وقتی به سردبیر اعتراض کردم، وی با ذکر جملهای توهینآمیز که معنای نجاست را برای مذهب شیعه تداعی میکرد، به من پاسخ داد و من به نشانه اعتراض همکاریام را با آنها قطع کردم.
همین نویسنده میگوید: «آنها با این تحریفات برنامهای در سر دارند و میخواهند چهره شیعه را در جهان خراب کنند. با اینکه آنها سعی میکنند، باورهای ما را از بین ببرند، اما ما نباید تسلیم شویم. ما باید مبارزه کنیم و چهره شیطانی آنها را نشان بدهیم تا همه ببینند این شاهزاده شیکپوش مهربان، جادوگری زشت و بیرحم است.»
علی محمدپور
به نام خدا
عبدالملک (بن مروان) مردم شام را از حج بازداشت و آن بدان جهت بود که هر گاه به حج می رفتند ، ابن زبیر آنان را به بیعت می گرفت و عبدالملک که چنان دید ایشان را از رفتن به مکه منع کرد، پس مردم به فریاد آمدند و گفتند: ما را از حج خانه حرام خدا که بر ما واجبی است خدایی، باز می داری؟ به آنان گفت: این پسر شهاب زهری است که برای شما نقل حدیث می کند که پیامبر خدا گفته است: لا تشد الرجال الا الی ثلاثه مساجد: المسجد الحرام و مسجدی و مسجد بیت المقدس. «بار سفر بسته نمی شود مگر به سه مسجد: مسجد الحرام، مسجد من و مسجد بیت المقدس». [و آن] برای شما بجای مسجد الحرام است. و این سنگی [که] بر حسب روایت ، پیامبر خدا چون حواست به آسمان بالا رود، پای خویش بر ان نهاد، برای شما به جای کعبه است. پس بر آن صخره قبه ای بنا نهاد و پرده های دیبا بر آن آویخت و خدمتگذارانی بر آن گماشت و مردم را گرفت تا چنانکه پیرامون کعبه طواف می کنند پیرامون آن طواف کنند، و در دوران بنی امیه این رسم بر قرار بود.
منبع: تاریخ یعقوبی- صفحه 204
پذیرش دیدگاه Maimonidean :
در واقع این Rabbi Abraham پسر Maimonides بود که با مواقت با اینکه اعمال مذهبی اسلامی نباید تقلید گردد، دیدگاه پدرش را به یک نتیجه قانونی رساند. اگر بخواهیم دقیق شویم، آنها مشمول ممانعت کتاب مقدس در مورد غیر یهودیان نیستند. این ساده است " مسلمانان یکتاپرست هستند که از بت پرستی نفرت دارند."
بعد از همه این مطالب گفته شده، نباید اینگونه برداشت شود که Maimonides نسبت به اسلام در دوره مدرن خود هیچگونه تحمل واقعی را ندارند. همه عبارات مثبت او، عباراتی که در واقع برآمده از halakhic اند، به سادگی می خواهد طبیعت دین اسلام را بنمایاند. برای نشان دادن اینکه Maimonides فقط پیرو بردباری مذهبی بود، کافی است توجه شود که ، در نظر او نه تنها برای یک مسلمان، غیرممکن است که یک غیر یهودی پارسا باشد، بلکه حتی برای یک غیر یهودی هم ممنوع است که دستورات اسلام را دنبال کند [Mishneh Torah, Laws of Kings 8:11].
او دیدگاه تلمود مبنی بر اینکه هر سیستم مذهبی غیر یهودی ممنوع است و فقط جانشین برای غیریهودیها تغییر دین یا رعایت هفت قانون نوح است که با تعریف هر سیستم دینی دیگر را محروم می کند؛ را به طور مبهم می پذیرد[Laws of Kings 10:9]..
شهید شوید اما مسلمان نه
در حالیکه مخالفان Maimonides براعتقاد اشتباهی که اسلام بت پرست است، پا می فشردند، اولیای امور دینی پس از Maimonides با اینکه به وضوح از طبیعت یکتاپرستی اسلام آگاه بودند ، هنوز با موضع Maimonides مخالف بودند و ادعا می کردند که برای یهودیان دست شستن از زندگی بهتر است ازاینکه به اجبار مسلمان شوند. منطق ایشان بر پایه این حقیقت بود که موافقت با ماموریت پیامبری محمد، برابر است با انکار صحت تورات.
در نظر ایشان انکار تورات یک گناه بزرگ است و آنها از اینرو دیدند که بت پرستی فقط یک نوع مظهر این انکار است. Rabbi David پسر Zimra نقل می کند که
Rabbi Yom tovIshbili مشهور (c.1250?1330) به این عقیده معتقد بوده و موافقتش با آنرا بیان می دارد.
یک منبع اسلام را بت پرست می داند
قبلا متذکر شدم که اغلب اولیای امور یهودی دیدگاه Maimonides در مورد اسلام را پذیرفتند. هرچند شخصی وجود دارد که به صورت پنهانی، عقیده ای برخلاف بقیه را ارائه می دهد. در تفسیری از دوران قرون وسطای که به اشتباه به حکیم مشهور Rabbi Nissim Gerondi (c.1310?1375), منسوب شده ، اما در حقیقت نوشته ی یک پژوهشگرناشناس بعد از او بوده ، عقیده ای شوک آور، در خصوص بحث R. Nissim، در مورد تعظیم مسیحیان به موضوعات مقدس و تعظیم مسلمانان به محمد، در آن یافت می شود. گرچه این تفسیر کاملا واضح نیست، اما این گفته را روشن می کند که ولو اینکه مسلمانان محمد را خدا نمی دانند، اما باید به عمل تعظیمشان به محمد به عنوان بت پرستی توجه کرد، بنابراین آنها باید جزو بت پرستان قرارگیرند.
این یک انحراف چشمگیر است از دیدگاه Maimonides، و این شوک آور است که R. Nissim حتی به منبعی قبل از خود هم اشاره نمی کند. در هر حال ، R. Nissim موثق این دیدگاه را قبول نداشت، و ما هستیم در موقعیت یک responsum از او ، در حالیکه او وضوح اظهار می دارد که اسلام شکلی از بت پرستی نیست.
منبع:
www.MyJewishLearning.com
پذیرش دیدگاه Maimonidean :
در واقع این Rabbi Abraham پسر Maimonides بود که با مواقت با اینکه اعمال مذهبی اسلامی نباید تقلید گردد، دیدگاه پدرش را به یک نتیجه قانونی رساند. اگر بخواهیم دقیق شویم، آنها مشمول ممانعت کتاب مقدس در مورد غیر یهودیان نیستند. این ساده است " مسلمانان یکتاپرست هستند که از بت پرستی نفرت دارند."
بعد از همه این مطالب گفته شده، نباید اینگونه برداشت شود که Maimonides نسبت به اسلام در دوره مدرن خود هیچگونه تحمل واقعی را ندارند. همه عبارات مثبت او، عباراتی که در واقع برآمده از halakhic اند، به سادگی می خواهد طبیعت دین اسلام را بنمایاند. برای نشان دادن اینکه Maimonides فقط پیرو بردباری مذهبی بود، کافی است توجه شود که ، در نظر او نه تنها برای یک مسلمان، غیرممکن است که یک غیر یهودی پارسا باشد، بلکه حتی برای یک غیر یهودی هم ممنوع است که دستورات اسلام را دنبال کند [Mishneh Torah, Laws of Kings 8:11].
او دیدگاه تلمود مبنی بر اینکه هر سیستم مذهبی غیر یهودی ممنوع است و فقط جانشین برای غیریهودیها تغییر دین یا رعایت هفت قانون نوح است که با تعریف هر سیستم دینی دیگر را محروم می کند؛ را به طور مبهم می پذیرد[Laws of Kings 10:9]..
شهید شوید اما مسلمان نه
در حالیکه مخالفان Maimonides براعتقاد اشتباهی که اسلام بت پرست است، پا می فشردند، اولیای امور دینی پس از Maimonides با اینکه به وضوح از طبیعت یکتاپرستی اسلام آگاه بودند ، هنوز با موضع Maimonides مخالف بودند و ادعا می کردند که برای یهودیان دست شستن از زندگی بهتر است ازاینکه به اجبار مسلمان شوند. منطق ایشان بر پایه این حقیقت بود که موافقت با ماموریت پیامبری محمد، برابر است با انکار صحت تورات.
در نظر ایشان انکار تورات یک گناه بزرگ است و آنها از اینرو دیدند که بت پرستی فقط یک نوع مظهر این انکار است. Rabbi David پسر Zimra نقل می کند که
Rabbi Yom tovIshbili مشهور (c.1250?1330) به این عقیده معتقد بوده و موافقتش با آنرا بیان می دارد.
یک منبع اسلام را بت پرست می داند
قبلا متذکر شدم که اغلب اولیای امور یهودی دیدگاه Maimonides در مورد اسلام را پذیرفتند. هرچند شخصی وجود دارد که به صورت پنهانی، عقیده ای برخلاف بقیه را ارائه می دهد. در تفسیری از دوران قرون وسطای که به اشتباه به حکیم مشهور Rabbi Nissim Gerondi (c.1310?1375), منسوب شده ، اما در حقیقت نوشته ی یک پژوهشگرناشناس بعد از او بوده ، عقیده ای شوک آور، در خصوص بحث R. Nissim، در مورد تعظیم مسیحیان به موضوعات مقدس و تعظیم مسلمانان به محمد، در آن یافت می شود. گرچه این تفسیر کاملا واضح نیست، اما این گفته را روشن می کند که ولو اینکه مسلمانان محمد را خدا نمی دانند، اما باید به عمل تعظیمشان به محمد به عنوان بت پرستی توجه کرد، بنابراین آنها باید جزو بت پرستان قرارگیرند.
این یک انحراف چشمگیر است از دیدگاه Maimonides، و این شوک آور است که R. Nissim حتی به منبعی قبل از خود هم اشاره نمی کند. در هر حال ، R. Nissim موثق این دیدگاه را قبول نداشت، و ما هستیم در موقعیت یک responsum از او ، در حالیکه او وضوح اظهار می دارد که اسلام شکلی از بت پرستی نیست.
منبع:
www.MyJewishLearning.com