به نام خدا
سینا محقق: حوالی سال 1295 میلادی بود. بیش از نه جنگ صلیبی توسط مسیحیان و یهودیان دنیاگرا علیه مسلمانان
اما بهانه آنها حکومت آخرالزمانی مسیح(ماشییح) بود. بهانه ثروتمندان مسیحی صلیبی، مقدمه سازی برای ظهور مسیح بن مریم(ع) بود. یهودیان سرمایه دار نیز، با ادعای مقدمه سازی برای ظهور مسیح بن داوود، پادشاه آخرین دورانِ یهود، برای حکومت جهانی داوودی بودند. آنها، از مذهب سوء استفاده می کردند. مسیحیت تحریف شده بود. یهودیت نیز تحریف شده بود. اساطیر پاگانیستی(بت پرستی رومی) و دو خداگرایی و سه خدا گرایی گنوسیان و اهالی خاورمیانه و جادوگرایی و شیطان گرایی مصر باستان و بت پرستی و چندگانه پرستی در این دو دین الهی، نفوذ کرده بود و آنها را به انحراف کشانده بود.
دیگر کارایی الهی این دو آئین، از بین رفته بود و اسلام برای هدایت همه افراد بشر آمده بود. بسیاری از یهودیان و مسیحیان زاهد و عاقل، لباس مطهر اسلام را بر قامت اندیشه خود پوشانده بودند و با افتخار در صف آهنین مسلمین بودند. اما سرمایه سالاران یهودی ومسیحی و دنیاطلبان بودایی مغول دست در دست هم، جهان اسلام را محاصره کرده بودند. طبق اسناد تاریخی، مغولان که به آئین بودیسم تبتی درآمده بودند، در طول جنگ های صلیبی، به اتحاد راهبردی با صلیبیون اروپائی، رسیده بودند و با فرستادن نمایندگان ویژه به دربارهای اروپائی، بنا داشتند در نقشه انهدام بناهای اصلی اسلامی در فلسطین و شبه جزیره عربستان جامه عمل بپوشند.(2)
مغولان از سمت شرقِ جهان اسلام، حمله کردند و صلیبیون حملات خود از سمت شام و مدیترانه را شدت بخشیدند. اما مسلمانان جهادی و شهادت طلب، با یاد پیامبر عزتمندشان در برابر حملات تخریبی صلیبیون و مغول ها مقاومت جانانه ای کردند و کعبه و بیت المقدس را از شر دشمنان توحید و شرافت در امان داشتند، گرچه ضربات جبران ناپذیری به شهرهای شمال و شرق
صلیبیون شکست خوردند و مغولان در تفکر اسلامی-شیعی هضم شدند و حکومت های مغول ایران و هند، به ترویج تشیع واسلام روی آوردند؛ اما صلیبیون به فکر انتقام بودند. صلیبیون در این اندیشه بودند که مکتب جدید سیاسی-مذهبی
در این اندیشه جدیدالتاسیس، بارقه هایی از حقانیت آئین موسوی و عیسوی نیز اشراب شده بود تا توده های مسیحی و یهودی را به خود جذب کند و توان اقناعی بیشتری پیدا کند. این مکتب جدید، التقاطی از مهرپرستی(میترائیسم) و پاگانیسم و هلنیسم(یونان زدگی) و گنوسیسم(ثنویت) و جادوگری و علوم غریبه و خرافات و نفسانیات دنیاگروانه اروپائیان صلیبی بود. کم کم کابالیسم مسیحی نیز تاسیس شد و توده های مسیحی را نیز به خدمت اغراض مادی صلیبیون درآورد.
کابالیسم تاثیر شگرفی در ایجاد رنسانس نیز داشت که متاسفانه تا کنون در علوم انسانی مورد کاوش جدی قرار نگرفته است، شاید بدین دلیل که پیوند علم و دانشگاه و قدرت در غرب معاصر با زرسالاری دیکتاتور مآبانه مجالی به این بررسی های دقیق نداده است و پروپاگاند و تبیلغات ظاهراَ علمی، به جعل علوم دامن زده است و علم را در اختیار قدرت مندان، جهت داده است. بی شک، چنین است.
شاید بتوان مهم ترین اندیشه های کابالیست ها را تسخیر سرزمین موعود موهوم یهود و تشکیل حکومت آخرالزمانی داوودی در آن و مقدمه سازی دولت جهانی یهود دانست. از همان سال ها، برنامه تخریب بیت المقدس و ساخت هیکل(معبد) سلیمان در این شهر مد نظر بوده است. چه غافلند، نادانانی که می پندارند مشکل صلیبیون معاصر با دولت جمهوری اسلامی بر سر قدس، دعوای جدید است! این نبرد نور و ظلمت ریشه در تاریخ هزار ساله قدرت طلبی صهیون صفتان تاریخی و ماده گرایان مخفی کابالیست و آبای دنیاپرستشان دارد. بی دلیل نیست که رهبر حکیم انقلاب، همیشه بر تاریخ خوانی و تحلیل تاریخی داشتن تاکید می کنند تا فرزندان خویش را از خطر شبهات صهیونی مصون دارند. ای کاش نسل جدید ما بیشتر به تاریخ اسلام وغرب اهمیت می داد.
قرن 16 و17 و تاسیس بریتانیا و سپس غصب آمریکا و کشتار بزرگ سرخ پوستان و سیاه پوستان توسط همان صلیبیون دنیاطلب، اوجی بود بر اندیشه تاسیس دولتی آخرالزمانی در سرزمین شیر وعسل موهوم کتاب محرف یهودیان ومسیحیان. تاسیس مکاتب وهابیت و بهائیت و قادیانیه(احمدیه) حوالی 150 سال پیش در خاورمیانه بزرگ در راستای تفرقه افکنی بین مسلمین و زمینه سازی برای تاسیس اسرائیل بزرگ ارزیابی می شود.(4)
با تاکید قرآن کریم بر دشمن شناسی و یهودپژوهی، علمای بلاد مسلمین در طی قرون، متفطن بودند و از نفوذ بنی یهودا در خاورمیانه اسلامی جلوگیری می کردند تا اینکه با تاسیس فراماسونری و روشنفکری بیمار در میان مسلمین از حدود دویست و اندی سال پیش، برخی مسلمین به پستوی غفلت خزیدند و مشغول مدرنیته و ورزش غافلانه مدرن(5) و علوم پوزیتویستی(ماده گرایی افراطی) و رسانه های صهیونی شدند. تا اینکه پس از فروپاشی هندوستان اسلامی و توطئه عظیم جنگ جهانی اول و انهدام امپراطوری اسلامی عثمانی(6) و تسلط دیکتاتوری روشنفکری و بهائیت پهلوی بر ایران، زمینه های جدی تاسیس دولت صهیونیستی ایجاد شد.(7)
پس از جنگ مخرب دوم که برآورد مدرنیته بود و با هدف انهدام تمام قدرت های مخالف سران یهود و مسیحیت دنیاطلب بود، دولت صهیونیستی تاسیس شد و اندیشه تخریب جدی بیت المقدس روح تازه ای گرفت. اسطورههای بنیانگذار دولت اسرائیل همچون مظلومیت تاریخی یهود، سرزمین بدن مردم برای مردم بدون سرزمین، قوم برگزیده یهود، اسرائیل بزرگ به پایتختی بیت المقدس(اورشلیم)، سرزمین موعود، هولوکاست، نجات بخشی تمدن اومانیستی و دموکراسی لیبرال، بارها وبارها در رسانه های صهیونیستی شنیده شد و صدها و هزاران رمان وفیلم در این باره ساختند و مقدمات تخریب بیت المقدس و بنای اورشلیم جدید را در اذهان غافلان بنیان نهادند.(8)
بارها گروههای افراطی یهودی و مسیحی صهیونیست، اقدام به آتش سوزی قدس شریف و اطراف آن کردند تا اینکه اکنون نیز با گسترش غفلت مسلمین، باز هم گرگ های وحشی صهیون، اندیشه شیطانی خویش را در بوق و کرنا کرده اند که تا چند روز دیگر، روز موعود فرا خواهد رسید
آنان با تاکید بر پیش گویی های خاخام های دنیاپرست و پیشگویان اساطیری و روشهای غیرعلمی و خرافی و متوهمانه خویش، می خواهند در تبلیغاتشان چنین جا بیندازند که اکنون روز موعود فرارسیده و باید این مسجد تخریب شود. تعطیلی رسانه ای مضر ابتدای سال نو شمسی در ایران و غفلت نسبی ایرانیان در این ایام، فرصت مغتنمی برای صهیونیان مکّار است تا لااقل بخشی از نقشه خود را عملی کنند و متاسفانه چنین شد. تاسیس کنیسه جدیدی در چند ده متری مسجدالاقصای مسلمین با نام حوریا (الخراب) و گسترش حفاری های زیرزمینی در ذیل دیوارهای بیت المقدس، راه را برای آنان هموار کرده است و متاسفانه رسانه ها و مردم ما که در ایام استراحت زائد به سر می برند، به هوش نیستند.
اما تنها نکته ای که می تواند این انسان نمایان بدتر از کفتار را از تصمیمشان بر هدم خانه خدا باز دارد، هوشیاری مسلمین و وحدت کلمه آنان است. باید کوشید که با برگزاری راهپیمایی های متعدد در اقصای عالم اسلام خصوصا در بلاد شیعه، جلوی تصمیم صهیونیان ایستاد و آنان را درسی آموخت که تا سالها فراموش نکنند. به نظر میرسد راهکارهای ذیل، می تواند تا مدتی آنان را از این تصمیم منصرف کند:
1-
2-
3-
4-
5-
6-
7-
8-
9-
10-
11-
12-
13-
14-
15-
پی نوشت:
1-
2-
3-
4-
5-
6-
7-
8-
به نام خدا
عبدالملک (بن مروان) مردم شام را از حج بازداشت و آن بدان جهت بود که هر گاه به حج می رفتند ، ابن زبیر آنان را به بیعت می گرفت و عبدالملک که چنان دید ایشان را از رفتن به مکه منع کرد، پس مردم به فریاد آمدند و گفتند: ما را از حج خانه حرام خدا که بر ما واجبی است خدایی، باز می داری؟ به آنان گفت: این پسر شهاب زهری است که برای شما نقل حدیث می کند که پیامبر خدا گفته است: لا تشد الرجال الا الی ثلاثه مساجد: المسجد الحرام و مسجدی و مسجد بیت المقدس. «بار سفر بسته نمی شود مگر به سه مسجد: مسجد الحرام، مسجد من و مسجد بیت المقدس». [و آن] برای شما بجای مسجد الحرام است. و این سنگی [که] بر حسب روایت ، پیامبر خدا چون حواست به آسمان بالا رود، پای خویش بر ان نهاد، برای شما به جای کعبه است. پس بر آن صخره قبه ای بنا نهاد و پرده های دیبا بر آن آویخت و خدمتگذارانی بر آن گماشت و مردم را گرفت تا چنانکه پیرامون کعبه طواف می کنند پیرامون آن طواف کنند، و در دوران بنی امیه این رسم بر قرار بود.
منبع: تاریخ یعقوبی- صفحه 204