به نام خدا
4. انصار (یاوران) و بیعت ایشان با حضرت
پس از آن که حضرت گفتار خویش را به پایان مىبرند، پلیسها و شرطههاى حرم تلاش مىکنند که ایشان را همانند نفس زکیه به شهادت برسانند و یا حداقل اسیر کنند که اصحاب حضرت قدم پیش نهاده و شر آنها را از امام(ع) دفع مىکنند. جبرئیل هم پشت کعبه به عنوان اولین نفر با امام(ع) بیعت مىکند و پس از او سیصدوسیزده تن یار حضرت و دیگر یاوران با ایشان عهد و پیمان مىبندند.
امام صادق(ع) به مفضل به عمر فرمودند:
اى مفضل! حضرت مهدى(ع) پشتش را به حرم مىکنند و دستش را که سفیدى خیره کنندهاى دارد، جهت بیعت دراز مىکند و مىفرماید: این دست خدا و از سوى خدا و به فرمان خداست و سپس این آیه را تلاوت مىکنند:
»آنها که با تو بیعت مىکنند در حقیقت با خدا بیعت کردهاند دست قدرت الهى مافوق قدرت آنهاست و هر که بیعتش را بشکند به ضرر خودش است«.(22)
اولین کسى که دستش را مىبوسد، جبرییل است و به دنبال او ملائکه و نجباى اجنه و سپس، برگزیدگان صبح در مکه و مردم مىگویند این مردى که اطراف کعبه است، کیست؟ و این جمعیتى که با او هستند کیانند و آن نشانه بىسابقهاى که دیشب دیدیم چه بود؟ که این جریان حول و حوش طلوع آفتاب اتفاق مىافتد.(23)
امام باقر(ع) هم مىفرمایند:
گوییا با حضرت مهدى(ع) هستم؛ در روز عاشورایى که شنبه است. در حالى که بین رکن و مقام ایستاده است، جبرئیل ندا مىدهد: بیعت براى خداست (البیعة للَّه) پس خداوند [زمین] را همان گونه که پر از ظلم و جور شده است، مملو از عدالت مىکند.(24)
محمدبن مسلم هم از آن حضرت نقل کرده که فرمودند:
گوییا جبرئیل به صورت پرندهاى سفید درآمده و اولین مخلوق خداوند است که با آن حضرت بیعت مىکند و پس از آن سیصدوسیزده نفر بیعت خواهند کرد. هر که در این مسیر امتحان خود را پس داده باشد، در آن ساعت مىآید که برخى در رختخوابشان ناپدید مىشود که حضرت على(ع) فرمودند: »ناپدید شدگان در رختخوابهایشان« و این گفته الهى است که:
در خیرات با هم مسابقه دهید که هر کجا باشید، خداوند همه شما را مىآورد.(25)
منظور از خیرات در این آیه ولایت ما اهل بیت است.(26)
مفضل بن عمر هم از ایشان چنین روایت کرده است:
خداوند متعال جبرئیل(ع) را مىفرستد تا این که به نزد او بیاید بر حجر اسماعیل در نزدیک کعبه فرود آمده و به او مىگوید: به چه دعوت مىکنى؟ حضرت مهدى(ع) او را باخبر کرده و جبرئیل هم مىگوید: من اولین کسى هستم که با تو بیعت مىکنم دستت را دراز کن. پس دستش را بر دست حضرت [به نشان بیعت] مىکشد. سیصد و اندى مرد هم به نزد او مىآیند و با او بیعت مىکنند. او هم آنقدر در مکه مىماند که دههزار نفر اصحابش جمع شوند و پس از آن به سوى مدینه حرکت مىکند.(27)
و امام باقر(ع) بنا بر نقل جابر جعفى مىفرمایند:
بین رکن و مقام سیصد و اندى به تعداد اهل بدر با حضرتش بیعت مىکنند و در میان آنها نجیبان مصرى و ابدال شامى و اخیار عراقى دیده مىشوند.(28)
مفاد این پیمان نامه و بیعت را حضرت على(ع) چنین بیان کردهاند:
از یارانش پیمان مىگیرد که: دزدى و زنا و فحاشى به هیچ مسلمانى نکنند، خون کسى را به ناحق نریزند و به حریم دیگران جفا و تجاوز نکنند و به خانهاى حمله نبرند و تنها به حق و به جا، افراد را بزنند، هیچ طلا و نقره و گندم یا جویى را [براى خویش] انبار نکنند، مال یتیم رانخورند و به آنچه نمىدانند شهادت ندهند و هیچ مسجدى را خراب نکنند آنچه را که مست کننده است، ننوشند؛ خز و ابریشم نپوشند و در مقابل طلا سر فرود نیاورند، راه را نبندند و ناامن نکنند، همجنسبازى نکنند، گندم و جو را انبار نکنند و به کم راضى و طرفدار پاکى و گریزان از نجاسات باشند و امر به معروف و نهى از منکر کنند و لباسهاى خشن بپوشند و خاک را متکاى خویش سازند و آنگونه که شایسته خداوند است در راهش جهاد کنند. آن حضرت خود هم متعهد مىشود که همانند آنها قدم برداشته و لباس بپوشد و سوار مرکب شود و آن گونه باشد که آنها مىخواهند و به کم راضى باشد و به کمک خداوند متعال جهان را همان طور که از جور پر شده است، از عدالت آکنده سازد، خداوند را آنگونه که شایسته است عبادت کند و هیچ حاجب و دربانى اختیار نکند(29)