سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خیرخواهی، دوستی به بار می آورد . [امام علی علیه السلام]
مشخصات مدیروبلاگ
 
سید محمد باقر آقایی[107]
برگ سبزی است تحفه ی درویش تقدیم به تو ای بهترین دوست بی عشق خمینی نتوان عاشق مهدی شد

خبر مایه

به نام خدا

دوستی ظوالی در بخش نظرات مطلب (آسیب شناسی مهدویت) سوالاتی مطرح کردهاست که در زیر جوابی را که برای ایشان فرستادم قرار می دهم. از سوالات شما و بذل توجهات متشکرم و خوشحال می شوم.

 

با سلام خدمت دوست عزیز

از اینکه دروبلاگ من نظر دادی وسوالی را مطرح کردی بسیار خوشحالم و از تاخیر د رجواب عذر می خواهم و آنرا به حساب بیماری چند روز اخیر من بگذارید.

سوال شما در حقیقت چند سوال بود نه یکی. و باید به آن به صورت بخش بخش جواب داد.

شما از مدعیان دروغین مهدویت شروع کردید. ادعای مهدویت چیز تازه ای مختص زمان ما نیست. شاید بتوان اولین ادعای مهدویت را ادعای محمد حنفیه بدانیم. محمد حنفیه فرزند حضرت علی(ع) است که پس از عاشورا و در زمان تقیه امام سجاد به عنوان امام مطرح گردید. گرچه عده ای ادعای مهدویت از سوی ایشان را رد می کنند و می گویند که مختار با عنوان مهدویت ایشان دست به قیام زد. در تاریخ که جلوتر بیاییم این ادعاها بیشتر می شود. این ادعاها مختص شیعه نیست و در میان اهل سنت هم کسانی بودند که چنین ادعایی داشتند. اما در مورد رابطه با امام زمان و ادعای نیابت بحث دیگری مطرح می شود. امام زمان در آخرین نامه اش به آخرین نایب خاص خود  فرمودند که پس از او کسی نیابت خاص را نخواهد داشت و علمای دین حجت حضرت بر مردم و حضرت هم حجت خدا بر آنها می باشد. و نیز فرومدند که هر کس ادعای مشاهده حضرت را داشت باید تکذیب کرد.

با توجه به مطلب فوق پس ادعای نیابت خاص و یا مشاهده به مانند نیابت رد شده و مدعی کذاب به حساب می آید. و در دوران غیبت کبری علمای دین عنوان نیابت عام امام زمان را دارند و این ادعا را همه ایشان داشته اند. امام زمان با این راهکار شیعه را در مسیر هدایت قرار داد تا در دوران حیرت و سرگشتگی با تاسی از علمای دین راه درست را بیابند. پس تمام مراجع تقلید نایبان امام زمان هستند و حجت بر ما و امام هم حجت بر آنهاست. البته در این میان باید که از اعلمترین و باتقواترین آنها پیروی کرد و کسی که به دنبال هواهای دنیوی باشد نمی تواند نایب امام باشد.

پس اینکه ما آقای خامنه ای را نایب امام زمان(عج) می دانیم بدعت در دین نیست. بلکه سفارش خود حضرت می باشد. اما اگر شما در احوالات کسانی که مدعی ارتباط با امام زمان هستند بنگیرید فرقهای زیادی با کسانی که براستی حضرت را دیده اند مشاهده می کنید. اول اینکه کسانی که براستی حضرت را دیده اند همه از اوتاد و بزرگان و متقیان روزگارند و هیچکدام هم نیامدند و در ملا عام جار بزنند و دکانی بسازند و اگر هم قصه آنها نقل شده اغلب به صورت اتفاقی رخ داده و سفارش هم کرده اند که تا زمان زنده بودنشان برا ی کسی نقل نشود و پس از مرگشان برای عموم افشا شده است. در تمام این موارد شخص ملاقات کننده دنبال ارج و قربی و یا تسبت دادن مطلبی به امام در مورد خودشان نبوده اند. همه صحبتها در حد بیان قضیه پایان یافته است. اما در مورد مدعیان دروغین می بینید که اغلب به دنبال سرکیسه کردن مردم و یا شهرت هستند. برخی هم با این ادعا مناسک و اعمالی را به مردم یاد می دهند و با شگردهای خاصی قصد ادامه کار خود را دارند. برخلاف آنها کسانی که براستی امام را دیده اند ادعای ادامه این رابطه نکرده اند. البته اغلب هم در زمان رویت امام ایشان را نمی شناسند و از شواهد و قرائن پس از پایان ملاقات پی به هویت حضرت می برند. نه رهبر و نه امام خمینی هیچکدام در هیچ جایی ادعای ملاقات با امام زمان را نداشته اند. حتی برخی خاطرات از امام نقل می شود که در بهبوهه انقلاب کسانی از طرف امام زمان پیامی برای امام می فرستادند حتی اشخاص عادی. ولی هیچ وقت خودشان داستانی و قصه ای مبنی بر ملاقات با امام زمان نداشته اند و دیگران هم در مورد ایشان بیان نکرده اند.

در مورد اینکه شاعری در شیراز رهبر را نماینده خدا خوانده (اگر واقعا چنین چیزی رخ داده باشد) بگویم که به طور عام همانگونه که درقرآن آمده خدا انسان را خلیفه خود بر روی زمین قرار داده و در قرآن هم به طور عام انسان نقل شده نه شخص خاصی. این به این معناست که هر انسانی بالقوه می تواند خلیفه و جانشین خدا بر روی زمین باشد ولی باید که اول بنده خدا باشد. در مورد این شاعر هم بگویم که شخص در لفظ شعر حال شاید از روی جهالت نسبتی به رهبر داده شاید در آن موقعیت و حفظ آبروی شخص  و یا برداشت دیگری از سخن آن شخص،رهبر به ایشان چیزی نگفته باشند. کما اینکه شخص دیگری که مدیحه ای در مورد ایشان سروده بودند واکنش نشان دادند و گفتند که اینها در مورد من نیست. و حتی او را از کش دادن و بسط دادن این مدحتها بازداشتند.

در مورد نیابت هم عرض کردم با توجه به نیابت عام هر مجتهدی خود را نایب عام امام زمان می داند و در این شرایط خود را موظف به تکالیفی می داند. که البته بیشتر مراجع ما اهل تقوا و پرهیزکاری و دوری از دنیا هستند.

در مورد زندگی شخصی رهبر هم اگر کنکاشی کنید پی به سادگی زندگی ایشان یی می برید و اینکه فرزندان ایشان برخلاف فرزندان عده  ای از مسولان بسیار ناشناخته در میان مردم رفت و آمد می کنند همانطور که من در نمایشگاه کتاب شاهد بودم و با معرفی شخص دیگری پی به هویت ایشان بردم که درنهایت سادگی تنها همراه یک شخص دیگری به بازدید از نمایشگاه  می پرداخت.

در آخر مطلب دیگری هم بگویم. اما خمینی فرمدند اگر دیدید که دشمنان از شما تعریف می کنند به خود و راهی که می روید شک کنید. دلیل این همه شایعه و حرف و حدیث و تهمتهای ناروا به رهر مواضع قاطع و اصولی ایشان در برابر استکبار و زرمندان و زورمندان داخلی و خارجی است. کسانی که کمر به قطع ریشه اسلام بسته اند. الان رهبری در حد و اندازه آقای خامنه ای نداریم با این شجاعت و پایبندی به اصول.

اما جمله ای در معرفی وبلاگ نوشته ام با عنوان بی عشق خمینی نتوان عاشق مهدی شد.

مگر امام خمینی چیزی برخلاف گفته های پیامبر اسلام وامامان گفته؟ اگر گفته برایم مثال بیاورید. امام خمینی نمونه یک عالم شجاع، مقتدر، سیاستمدار، هوشیار، زیرک، پرهیزکار و صادق بود. او نه مانند عده ای سر در عرفان خود فارغ از اجتماع نبود، نه مانند عده ای ساده و بی اطلاع از اوضاع جهان زمان خود، نه دنباله رو هوا و هوس و نه اهل ریا و دغل بازی بود. او به گفته دوست و دشمن صادق و شجاع بود. از هیچ نیرویی جز الله نمی هراسید و مدافع مظلومان و مستضعفان و پابرهنگان بود. او با خدای خود معامله کرد در برابر مردم خاشع و فروتن بود و خدا هم محبت او را در قلوب دوستان و ملتها قرار داد و هیبت وهراسش را در دل دشمنان خدا و انسانیت. او چیزی جز احقاق حق و برقراری اسلام و جانفشانی درراه دین گفت؟. آیا او در راه خود 15 سال تبعید نشد و با خطر مرگ روبه رو نشد. آیا او فرزندش را در راه انقلاب نداد؟ آیا در برخورد او با محرومین و مستضعفین ذره ای نخوت و غرور دیده ای ؟ آیا او در برابر سرکشان و مستکبران جهان ذره ای سر خم کرد؟ آیا او به چیزی جز خدا و برقرار حکومت عدل جهانی حضرت مهدی (عج) نوید داد. چگونه می توان دم از حضرت مهدی زد ولی مخالف آرمان خمینی بود؟ آرمان او برقراری و زمینه سازی حکومت عدل مهدوی بود. عشق به خمینی عشق به همه خوبی هاست. عشق به خمینی عشق به امام زمان است. عشق به اسلام و اهل بیت است. اگر خمینی حرف حق نمی زد این همه محبتش در قلوب جهانیان وارد نمی شد. حق آمد و باطل رفت بدرستی که باطل رفتنی است. با زور می توان بر سرزمینها حکومت کرد اما بر دلها فقط با حق و صداقت می توان وارد شد. آیا تاثیرات شگرف انقلاب بر جهان امروز را نمی بینی؟ آیا استیصال زورگویان عالم در برابر آرمانهای امام را نمی بینی؟ امام یک جمله گفت که آمریکا شیطان بزرگ است و اکنون در تمام دنیا آمریکا را با لقب شیطان بزرگ می شناسند. این لکه ننگ تا ابد بر پیشانی آمریکا باقی خواهد ماند.

زیاد نوشتم شاید بعضی جاها هم تکراری شد. مرا ببخشید. امیدوارم که جوابم را بپذیرید اگر بازهم سوالی بود حاضرم دوباره به پرسشهای شما در حد خود جواب بدهم و یا اینکه با دوستان مطلع مشورت کنم و شما را هم به ایشان معرفی کنم. امیدوارم در سایه رحمت ایزدی و توجهات مهدوی زنده و پاینده و موفق باشید.

در آخر خوشحال می شوم اسم شما را هم بدانم

دوستدار شما