سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، بالاترین رستگاری است . [امام علی علیه السلام]
مشخصات مدیروبلاگ
 
سید محمد باقر آقایی[107]
برگ سبزی است تحفه ی درویش تقدیم به تو ای بهترین دوست بی عشق خمینی نتوان عاشق مهدی شد

خبر مایه

سئوال دوم این است که در این دوران وظیفه ما چیست؟ وظیفه یک عالم حقیقت بین چیست؟ اگر همه رسالت عالِم را در یک کلمه خلاصه کنیم، آن چیست؟ اخلاق مردم را درست کنیم؟ مردم را متشرع کنیم؟ جامعه را اصلاح کنیم؟ همه  اینها درست است اما آیا همه مطلب این است؟ اینها را برای چه درست کنیم؟ همه مسئولیت ما در یک کلمه خلاصه می شود؟ دعوت مردم به امام حق. دعوت مردم به آن حقیقت. هرکاری انجام می دهیم موقعی ارزش و تأثیری در حرکت عمومی بشر دارد که متصل به آن باشد. غیر از این چیزی وجود ندارد. آیا کسی مدعی است از خودش چیزی و حقیقتی دارد؟ کسانی که این ادعا را دارند همین ادعایشان نشان می دهد بهره ای از حقیقت نبرده اند.

با اجازه از پایگاه خبری رجانیوز

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة و النصر واجعلنا می خیر اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه.

 خدای بزرگ را سپاسگزار و با همه وجو شاکرم که امروز در خدمت شما عزیزان می باشم. خدا را به واسطه وجود شما و این مؤسسه و برکاتش سپاس می گویم. به حمد و فضل الهی و برکت وجود آیت الله مصباح و یارانشان، امروز این مؤسسه از بابرکت ترین و مؤثرترین مؤسساتی است که در جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی برپا شده است. نوع نگاه و عمق نگاه به مسائل و دقت در اولویت بندی رسیدگی به مسائل از ویژگیهای ممتاز کاری است که اینجا انجام می شود.

 فارغ التحصیلان عالم، متعهد، آشنا به مسائل روز ایران و جهان حاصل کار این مدرسه است و از این بابت خدا را سپاسگزارم و می خواهم این توفیق را عنایت فرماید که از این ظرفیت و توانمندی و فرصت حداکثر بهره را ببریم.

 شما از من به نکاتی که عرض خواهم کرد، آشناتر هستید. اما 2، 3 نکته از بابت درس پس دادن به عنوان کسی که پای درس منابر نشسته می خواهم عرض کنم تا ببینیم یک نفر که پای منبر نشسته چقدر درست و چقدر نادرست مطالب را فرا می گیرد؟!

 قبل از آن لازم است اشاره ای به حادثه سامرا در ایام فاطمیه و هجوم مجدد داشته باشیم. در نگاه اینها اولاً به دنبال ایجاد فتنه و اختلاف در جامعه اسلامی هستند تصور می کنند با این اقدامات، کینه ها و درگیریها را تشدید کرده مسلمانان را به جان هم می اندزند و فرصتی برای سیطره خود می یابند آنها از اینکه دوباره سیطره گذشته را به مسلمانان پیدا کنند تقریباً مأیوسند و در اعماق وجودشان یأس رخنه کرده است.

 در حال حاضر، بیشتر دنبال نجات خود هستند. دعوا بیاندازند از این مهلکه فرار کنند. ظاهر قضیه این است که دماغ پرباد و امپراتوری را دارند اما اینها بازی بازیگران قهار است. حتی دوره می بینند که چگونه بازی کنند. آنجا که به شدت ترسیدند، چهره شجاع و مسلط به خود بگیرند. این از ویژگی های بازیگریشان است. ولی آن قدر که ما اطلاع داریم، ترسیده اند.

 پشت پرده موضوع دیگری هم هست و آنچه درونشان است بیرون میریزند. این عده با تمام وجود با اصل خدا پرستی و عدالت و ارزش های متعالی و حقیقت و پرچمدار حقیقت در عصر ما دشمن اند. با او دشمن اند، و الا دلیلی ندارد، سامرا زائر چندانی به دلیل ناامنی ندارد خصوصاً بعد از تخریب سال گذشته زائری ندارد اما دلهای بشر آنجا می رود و پرواز می کند. آنها به دنبال انتقام کشیدن از کسی هستند که شریعت به او نوید می دهد. دستشان به فضل خدا به او نمی رسد. ناراحتیم با چشمان اشکبار که عده ای این قدر سقوط کنند که سایه حقیقت را با خمپاره بزنند از آن طرف هم بشارت به ما می رسد که مستأصلند و به آخر خط رسیده اند و نوید می دهد که اینگونه نمی تواند ادامه پیدا کند بالاخره باید گوشمالی شوند و انشاءالله خواهند شد.

 اما عرضی که من خدمتتان دارم در قالب 2 سؤال است. سئوال اول این است: این خلقت برای چه برپا شده است؟ آسمانها و زمین و کرات و خلق انسانها و ارسال رسل و... برای چیست؟ آیا همه برای این است که همینطور که امروز زندگی می کنیم زندگی کنیم؟ یا همین سرنوشتی که بشر تا امروز داشته قدری بالاتر و پایین تر ادامه دهد؟ آیا فقط همین است؟ این که نه مایه افتخار است، نه مایه سعادت است، نه کمال محسوب می شود. البته انسانهایی به کمال رسیده و می رسند. افرادی قله های کمال را عبور کرده اند اما جامعه بشری و انسانی تا بحال چه دیده است؟ هنوز اتفاقی نیفتاده، چه کسی دراین دنیا طعم شیرین حیات طیبه و زندگی سعادتمند را چشیده است؟ عده قلیلی چشیدند اما خدا عالم را فقط برای عده قلیل خلق کرده است؟ پیامبران آمدند چند صباحی شیرینی را به کام عده ای بچشانند و تمام شود؟ اگر اینطور باشد عبث است.

 هنوز اتفاقی در عالم رخ نداده است اینکه فرموند سخر لکم ما فی السموات و ما فی الارض؟ کجا الآن آسمان و زمین و آنچه در اوست در تسخیر انسان است؟ هنوز بشر به معنای عموم بشر، نچشیده است. در تمام زمینه ها چه کسی در تمام دنیا طعم اخلاق کامل و فاضله را چشیده است؟ حتی در مدینه النبی(ص) هم عده قلیلی چشیدند. در همان جنگ خندق عده ای در مدینه علیه پیامبر بودند.

 به لحاظ علمی هم همینطور است. با همه تعاریف و ادعاها چه می فهمیم در آسمانها و در همین زمین چه می گذرد؟ بشر از استعدادهای خود استفاده چندانی نکرده است. باید اتفاق مهمی در عالم بیفتد. اگر نیفتد این همه تلاشها فایده ای ندارد. آن اتفاق آنقدر مهم است که همه بساط را خداوند برای آن خلق کرده و فرمود: اگر از عمر دنیا یک روز بیشتر نمانده باشد باید آنقدر طولانی شود که آن اتفاق بیفتد و الا بی حاصل است.

 مگر نه اینکه امام واسطه فیض الهی است؟ خود این عالم فیض هست یا نه؟ این عالم بر وجود امام قائم است. باید آن اتفاق بیفتد و آنقدر هم مهم و زیباست که همه پیامبران و ائمه (ع) به آن بشارت دادند و تلاش کردند بشر را به سمت آن جلو ببرند. تمام آفرینش و قوانین حاکم بر عالم برای این است که بشر را به آن نقطه سوق دهد و معلوم شود که خدا چه خلقی کرد و به آن مباهات کرد؟

 

آنجا استعدادها شکوفا می شود. فرمودند آن روز عقلها کامل می شوند. عقل که کامل شود و زندگی چقدر شیرین است؟ گمانم این است کل بشر حتی از 10درصد نعمت عقل استفاده نکرده است. عقلها کامل و سپس جاری می شوند. چشم ها باز و بینا می شود. چه خبر است در عالم و چه می گذرد؟ ممکن است عده قلیلی بدانند و پرده هایی کنار رفته باشد اما عموم بشر چه می دانند؟ امام (ره) فرمودند: عالم پر از هیاهوست. پرده ها کنار می رود. می بینی همه چیز در حال گفتن لا اله الا الله و سبحان الله است. ما هنوز ابتدای کاریم که باید استدلال کنیم عدالت به نفع و مایه سعادت جامعه است. گوشها برای دریافت حقایق باز می شود و زمین ذخایرش را به بشر عرضه می کند چه خبر است الآن؟ تا 2 تا آدم زیاد می شود، بر خلاف آموزه های دینی، ای وای فقر می آید و... برای اینکه ذخایر زمین عرضه نشده است. اینهمه معادن و نفت و... هنوز ...

 

همه علومی که انسان قبل از آن اتفاق بزرگ فرا می گیرد فقط یک جزیی ازعلوم است. یعنی همه راهی که آمدیم و تا آن روز می رویم تازه پله اولیم. همه عالم در مسیر تحقق آن اتفاق بزرگ است و هرکسی در مسیر تحقق آن حرکت کند ماندگار است و در مسیر صراط مستقیم است اما هرکسی خارج از این مسیر باشد، هرجا می خواهد باشد، اصلاً مهم نیست کجاست؟ کسی که روز عاشورا دعوت امام حسین(ع) را می شنود و اجابت نمی کند اصلاً مهم نیست کجاست؟ مشغول نماز شب و روزه است یا فسق و فجور؟ در مسیر نیستی و انحطاط قرار گرفته است.

 

همه تلاشها باید در مسیر تحقق آن آرمان بلند باشد و مجاهدت های ماندگار آن است که در این مسیر باشد. درس خواندن، جنگیدن، کار اقتصادی و ... اگر متصل به این صراط باشد می ماند و الا ارزشی ندارد. هزارسال نماز شب خواندن خیلی برکت دارد به شرط اینکه در مسیر باشد وگرنه هرچه گاز بدهد دورتر می شود.

 

سئوال دوم این است که در این دوران وظیفه ما چیست؟ وظیفه یک عالم حقیقت بین چیست؟ اگر همه رسالت عالِم را در یک کلمه خلاصه کنیم، آن چیست؟ اخلاق مردم را درست کنیم؟ مردم را متشرع کنیم؟ جامعه را اصلاح کنیم؟ همه  اینها درست است اما آیا همه مطلب این است؟ اینها را برای چه درست کنیم؟ همه مسئولیت ما در یک کلمه خلاصه می شود؟ دعوت مردم به امام حق. دعوت مردم به آن حقیقت. هرکاری انجام می دهیم موقعی ارزش و تأثیری در حرکت عمومی بشر دارد که متصل به آن باشد. غیر از این چیزی وجود ندارد. آیا کسی مدعی است از خودش چیزی و حقیقتی دارد؟ کسانی که این ادعا را دارند همین ادعایشان نشان می دهد بهره ای از حقیقت نبرده اند.

 

کیست که با امام آشنا شود و غیر امام را انتخاب کند؟ عده قلیلی هستند که بر دلهایشان مُهر خورده و سیاه شده اما عموم بشریت اینگونه نیست. در دنیا راه بیافتیم در بودایی ها، حتی همان بی دینها، اگر تصویر روشنی از امام ارائه دهیم منقلب می شوند. مگر می شود کسی با آن حقیقت آشنا شود و به دیگری دل ببندد؟ اگر همه ما در طول این 1200 سال (پس از غیبت)، پر از این «حس» بودیم و هر کسی هرجا صحبت می کرد، در عمل واندیشه و تصمیم گیری و کلامش مردم را به امام دعوت می کرد چه اتفاقی می افتاد؟

 

بعضی از شما بیرون کشور می روید و می بینید، داخل کشور هم همینطور است خواسته ی مردم گاهی بدون اینکه خودشان بدانند، امام است. چون کانون خوبیها و زیبائیهاست. گمشیده بشریت است. اگرچنین فضایی درست کنیم دیگر نمی گوییم که چرا فلان مشکل حل نشد؟ امروز می خواهیم اقتصاد کشور را درست کنیم، جز برای گل رخسار آن عزیز؟ برای اینکه ما را یک قدم به او نزدیک کند، اقتصادی که مورد رضایت او باشد، فرهنگی که مورد رضایت او باشد، آنچه را او می خواهد بیاورد. اصلاً اگر انجا را هدفگیری نکنیم راه گم می شود. می شناسیم آدمهایی که 60، 70، 100 سال زحمت کشیدند، صدها کتاب همه شاید تألیف کرده باشند اما سرانجام در شنزار رفته اند.

 

قدری معمولی تر از جنس کارهای خودمان با شما صحبت کنم. چقدر برخی دغدغه دارند در تهاجم فرهنگی دشمن یک سری از جوانان ما دارند می ریزند؟ چگونه و با چه ابزاری می خواهید جلوگیری کنید؟ با سخنرانی؟ بله لازم است. نصیحت؟ بله لازم است. ارشاد؟ بله لازم است. ولی همه اینها چه وقتی اثردارد؟ وقتی در آن راستا باشد. مگر می شود جوانی با امام آشنا شود و چیزی که مورد رضایت آن امام نیست را بپسندد؟ تقریباً محال است نمی گویم محال است، بهرحال انسان در معرض است.

 

اگر بخواهیم همه مأموریت خود را در یک کلمه خلاصه کنیم دعوت به امام است. هرکاری کردیم اگر در متن کارش دعوت به امام بود، کار درست است و می ماند اگر دعوت به امام نبود نمی دانم چه در آن هست؟ نمی گویم معارفی منتقل نمی شود، باید بشود و می شود اما اگر روح معارف دعوت به امام نباشد، مثل چیزهای دیگر فرق نمی کند فرقی نمی کند طرف چه بخواند؟

 

می خواهم بشارتی هم به شما بدهم. به فضل الهی دنیا در آستانه تحولی عظیم است. آنقدر نشانه هایش آشکار است که کسی نخواهد ببنید باید چشمها را ببندد و یک چیزی هم روی آن ببندد!

 

به سرعت مردم دارند از چهره عالم بیزار می شوند. حتی از رئیس جبهه استکبار هم اوضاع را بپرسی، راضی نیست. هیچ کسی راضی نیست. چه باید بشود که درست شود؟ پاکی، خداپرستی، محبت و عدالت باید حاکم شود. انسانهای صالح زمام امور جوامع را بدست بگیرند. اینها همین حرفهای ماست. مطالبه ای در عالم دارد شکل می گیرد که باید به آن پاسخ درست بدهیم. پاسخ درستش همان دعوت به امام است والا راه را گم می کنند. دوباره شیاطین و شیادان می آیند ملتها و جوامع را منحرف می کنند.

 

یکی از رؤسای جمهوری آمریکای لاتین می گفت: ما 10 شبکه تلویزیونی داریم که 9 تا از آنها دست رؤسای رسانه ای استکبار است و یکی دست ماست. بیاید از این یک شبکه اندیشه هایی که در اسلام و کشور شما جاری است به مردم معرفی کنید. گوینده این سخن یک رئیس جمهور است. با علمای سودان هم جلسه داشتیم. آنجا جامعه و دانشگاه دارند. من راجع به وجود مقدس پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمد مصطفی(ص) سخنرانی کردم و یک نگاهی به مسائل امروز دنیا داشتم. صحبت من تمام شد. سرپرست آن گروه بخشی از صحبت های ما را گویی یادداشت کرده بود. شروع به خواندن کرد، وقتی تمام شد از آنها پرسید آیا اسلام جز این حرفهاست؟ معلوم بود در خودشان قبلاً بحث هایی داشتند. گفتند: لا والله.

 

باید این مطالبه را پاسخ دهیم و پاسخش همین جا باید تنظیم شود. کسانی باید پاسخ دهند که از سرچشمه اهل بیت(ع) پاسخ بگیرند. تحولات خیلی سریعتر از تصور ما در حال اتفاق است. گاهی انسان یک حرفهایی می زند عده ای تمسخر می کنند چون اعتقادی ندارند. کاملاً واضح و روشن است که یک دستی، عالم را مدیریت می کند و جلو می برد. حوادث عالم شتاب گرفته است. خیلی تندتر از آن چیزی که فکرش را کنیم. با آقایی صحبت می کردیم گفت نمی دانیم! شاید تا 500سال، 1000 سال دیگر ظهور اتفاق بیفتد. گفتم: از کجا می گویی؟ اگر دلهای مردم متحول شد و همین امروز خواستند، آیا خدا دریغ می کند. امروز بشریت واقعاً بخواهد عوض شود. مگر عوض شدن دلها مقدمه عوض شدن شرایط بیرونی نیست؟

 

اتفاقاتی دارد در عالم می افتد و بنده به عنوان دیده بانی که می بینم خدمت شما فرماندهان و اهل اندیشه و دلسوزان عرض می کنم. سرعت خیلی زیاد است. باید پاسخ دهیم. باید از نعمت وجود امثال آیت الله مصباح تا جاییکه ممکن است، استفاده کنیم. ما هم به عنوان دولت در خدمتیم و تلاش می کنیم.

 

در این دعوت نقطه ای که باید مورد خطاب ما باشد دلهای مردم است. اگر استدلال می کنیم باید با این هدف باشد که دلها تکان بخورد اگر اینگونه نشد، خوب است افرادی قانع می شوند و ممکن است حرفهای ما را هم تکرار کنند اما در بیرون اتفاقی نمی افتد. نه اینکه حوادث رخ نمی دهد، چنگیز می رود و جایش اسکندر می آید و... اما اینها، آن اتفاق بزرگ نیستند. اتفاق بزرگ موقعی است که همه در صراط بیایند. صراطی که به آن نقطه نورانی منتهی شود و این وقتی است که دلها حرکت کند و موقعی دل تأثیر می پذیرد که از دل برخیزد. پشتوانه ای در درون انسان و اتصالی به آسمان داشته باشد والا چقدر آدم داشتیم؟ مثالی است که روی منبرها می گویند، کسی منع سیگار کند که خودش سیگاری قهار باشد تقریباً اثر ندارد. اگر از جنس درست باشد با یک جمله انقلاب ایجاد می کند.

 

الگوی ما کیست؟ وجود نازنین پیامبر گرامی اسلام(ص)، ائمه طاهرین (ع). اینها  می خواستند، کسی را به مسیر هدایت کنند، با یک جمله، یک نگاه یک تلنگر، فطرتش بیدار می شد. مخاطب باید دل باشد گرچه همه تجهیزات لازم است و از نظر استدلال و علم و معرفت باید در حد اعلا باشد اما روح باید تکان بخورد.

 

خدا را سپاسگزارم که همگی اهل این مباحث هستید و به این عشق می سوزید و کار می کنید. روح حرکت این مؤسسه و برکات مترتب بر آن به دنبال حاکمیت امام معصوم و انسان کامل و خورشید عالم تاب است.

 

به سهم خودم از همه زحمتهایی که در این مسیر و بخصوص در این کانون، انجام می شود، تشکر می کنم و از خداوند می خواهم آن روز را هرچه زودتر جلو بیاندازد. دلها را متوجه امام کند و دعای امام را در حق عالم مستجاب کند که در صدر دعایشان همان اتفاق بزرگ است و خودشان مشکلات بشریت را چاره کنند.  چاره بشریت همان اتفاق بزرگ است.


86/4/1::: 6:2 ص
نظر()