آیینه اسرار(بخش2)
حسین کریمى قمى
انتشارات مسجد مقدس جمکران
بیان حاجى نورى در توجیه حدیث بنای مسجد جمکران
مرحوم نورى مىفرماید: "مؤلف گوید: در نسخه فارسى تاریخ قم و در نسخه عربى آن، که عالم جلیل آقا محمد على کرمانشاهى، مختصر این قصه را از آن نقل کرده در حواشى رجال میر مصطفى در باب حسن، تاریخ قصه را در ثلث و تسعین یعنى نود و سه بعد از دویست[17] [17] نقل کرده است، و ظاهرا بر ناسخ مشتبه شده، و اصل سبعین بوده که به معنى هفتاد است، زیرا که وفات شیخ صدوق پیش از نود است".
نگارنده گوید: بر این حدیث اشکالاتى وارد شده که مهمترین آنها از این قرار است:
1 - در تاریخ قم این خبر یافت نمىشود.
پاسخ این ایراد واضح است، زیرا چنانچه گفته شد، اصل عربى تاریخ و پانزده باب از ترجمه آن به کلّى مفقود شده است. بنابراین، این مطلب را به طور کلّى نفى نمودن، صحیح نیست. در نهایت آنچه مىتوان گفت این است که این خبر، در آن قسمت از کتاب که موجود است، مشهود نمىباشد.
2 - اساسا صدوق کتابى به نام مونسالحزین نداشته است، بنابراین، این خبر واهى و از مجعولات دروغ پردازان است.
جواب این اشکال بعدا مذکور مىگردد.
3 - تاریخ وقوع حکایت حسنبن مثله جمکرانى مطابق با سال ( 393) قمرى است، در حالى که راوى خبر (شیخ صدوق) در سال ( 381) وفات یافته است. بر این اساس شیخ صدوق بعد از دوازده سال از مرگش ناقل خبر و راوى اثر گردیده است.
حاجى نورى از این اشکال این طور پاسخ مىدهد که: در نسخه عربى، سبعین (هفتاد) به تسعین (نود) تحریف گردیده است (و این گونه تحریفات در کتابها بسیار است).
نگارنده گوید: در کتاب مناقب ابن شهر آشوب مازندرانى که مورد نقل و تأیید علامه مجلسى در بحار الانوار، و "محمدبن ابى طالب حسینى" در کتاب "تسلیة المجالس" قرار گرفته است، کتاب "مونسالحزین" از مؤلفات محدث خبیر، محمد فتّال نیشابورى است که در قرن ششم مىزیسته است[18] [18] و نسبت آن به شیخ صدوق اشتباه است.
و أما وجه نقل آن از کتاب تاریخ قم: چنین به نظر مىرسد که جریان مسجد جمکران از کتاب مونسالحزین فتّال در حاشیه بعضى نسخ تاریخ قم مرقوم بوده است و به مرور زمان به اشتباه در متن کتاب داخل و به ناچار به محمدبن بابویه تبدیل گردیده است؛ و ممکن است مؤلف کتاب مونسالحزین آن را از مرحوم صدوق نقل کرده باشد، بنابراین در لفظ محمدبن بابویه تحریفى واقع نشده است. [19][19]
بر این اساس، اکثر ایرادها خود به خود منتفى مىگردد و حدیث مسجد جمکران، مانند سایر اخبار مرسله محتمل الصدق، مصداق بارز قاعده تسامح در ادلّه سنن بوده و انجام اعمال آن به قصد رجاء بلا اشکال [20][20] است.
لذا به طورى که شنیدهایم و خود نیز مشاهده کردهایم، این مسجد مورد توجه بزرگان و فقها و متشرعین صالح بوده است که براى نمونه نام بعضى از آنان را مىآوریم.
[17][17] در نسخه چاپى انتشارات اسلامیّه و نسخهاى که مرحوم نهاوندى در کتاب "العبقرى الحسان" از آن استفاده کرده است، تاریخ قصه 293است، در این نسخه براى پیشگیرى از تحریف لفظ "دویست" به حروف نوشته شده است. ولى در کتابهاى دیگرِ مؤلف سال 393مذکور است و این تاریخ با سال فوت صدوق سازگار نیست و محتاج به توجیه است و امّا تاریخ 293مربوط مىشود به قبل از تولد صدوق و اخبار ایشان از زمان گذشته ایرادى ندارد.
[18][18] مناقب ابن شهر آشوب، ج 4 ص .8بحار الانوار، ج 43 ص 327و تسلیة المجالس، ج 2ص .13
[19][19] زیرا در این تقدیر: مرحوم فتّال در کتاب مونسالحزین با سندى که در اختیار داشته است، آن را از محمّد بن علىبن بابویه (صدوق) روایت کرده است و این بهترین توجیه در این مقام است. ولى این توجیه با تاریخ 293سازگار است و بنابر تاریخ 393باید آنرا به 373برگردانیم.
[20][20] دستیابى به اینکه کتاب مونسالحزین از تألیفات فتال نشابورى است، با اینکه بزرگان فن چون صاحب الذریعه به آن برخورد نکردهاند، از برکات مسجد جمکران است که در اثر توسل به حضرت صاحب الامرعلیهالسلام نصیبم شد.
در زمان تصحیح این اوراق، به پاورقى ص 469 ج 2فوائد رضویه برخورد کردم، در آنجا محدث قمى به این امر تنبّه داده است.