به نام خدا
جمعه ای آمد دگرباره و ما باز خفته
نگه کردی بر شیعیان و ما باز خفته
شرم باد بر شیعه گی و خفتگی
تو در انتظار و ما باز خفته
به نام خدا
سالها طلب دیدار ز دلدارم بود
مشتاق رخش چشم ناپاکم بود
دل که خود زلب آن یار از ما می کرد
خود جایگه نامحرمان یارم بود
لبها که مدام سوز دل آن یار داشت
گاهی با دشمنانش نیز همدم بود
دستها که مر ظهورش به دعا بلند
به گنه آلوده و گه به خطا بود
پاها که افتخار داشت به جمکران
گاه در مجلس گنه نیز همقدم بود
بار الها تو مدد کن این تن را
رسد به آن یار که همدم غمم بود
به نام خدا
بهار من نگا رمن نگاه کن
به خزان زده عمر من نگاه کن
نگاه تو نگار من بهار است
ای دلبر و دلدار من نگاه کن
به نام خداوند بهار
بی گل روی تو ما را بهار نباشد
بی حضور تو دل را صفا نباشد
الا ای گل نرگس از نسل گل یاس
بی نرگس و یاس زمین را بهار نباشد
خرم دلم آنروز که تو باشی در بر من
عیدم است آن روز تو بیایی بر در من
آن همه ناز و تنعم که خزان می فرمود
با گل روی تو شد آخر ای دلبر من
به نام خدا
جمعه ها آمدند و رفتند ولی نیامدی
این جمعه هم گذشت دلغمین ولی نیامدی
ای آخرین تکسوار از دامان فاطمه
جمعه ها همه ندبه خوان سرآمد، نیامدی
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از توست
عاشقم بر همه عالم که عالم عاشق توست
گشته ام اسیرولایت که جهان تحت ولای توست
بنوشانم از جام ولایت که عیسی جرعه نوش ولای توست
به نام خدا
از این ژس قصد دارم برخی پیامکهایی را که دوستان برایم ارسال می کنند و یا خود سروده و برای ایشان ارسال می کنم در این وبلاگ قرار دهم. از اظهار نظرها و پیامکهای شما هم استقبال می کنم. به امید اینکه مورد قبول حضرت قرار گیرد.
آقا بیا بنه پا بر دیده های ترم
منگر که از همه گنه آلوده ترم
بیا تا بشویم جاده ها با سرشکم
سرشکهایی که می بارد از چشمهای ترم