سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر کس چهل روز برای خدا اخلاص ورزد، حلال خورد و روزش را روزه بدارد و شبش را به عبادت بایستد، خداوند چشمه های حکمت را از دلش بر زبانش جاریکند . [امام علی علیه السلام]
مشخصات مدیروبلاگ
 
سید محمد باقر آقایی[107]
برگ سبزی است تحفه ی درویش تقدیم به تو ای بهترین دوست بی عشق خمینی نتوان عاشق مهدی شد

خبر مایه

اسلام در نظر یهود

 

بر طبق نظر بسیاری از متفکران یهودی اسلام یک دین بت پرستی نیست، اما ایشان با تغییر کیش آنها و یا کشتنشان مخالفت کرده اند.

نوشته   Marc B. Shapiro

دکتر Marc B Shapiro :

دارنده کرسی استادی Harry و Jeanette Weinberg Chair در مطالعات یهودی در دانشگاه اسکراتون پنسیلوانیا. او نویسنده کتاب " بین جهان یشویا و ارتودکس مدرن: زندگی و کارهای Rabbi Jehiel Jacob Weinberg, 1884-1966.  است. Between the Yeshiva World and Modern Orthodoxy: The Life and Works of Rabbi Jehiel Jacob Weinberg, 1884-1966. 

 

رویارویی اسلام و یهود به قدمت خود اسلام است. پس از مرگ محمد(ص) بنیانگذار(پیامبر) اسلام در سال 632میلادی تسلط اعراب بر خاورمیانه آغاز گردید و بزرگترین مرکز کنونی آموزش یهود day Iraq تحت تسلط مسلمانان قرار گرفت. در دهه های اخیر گفتگوهای یهود و مسیحیت به میزان قابل توجهی انجام گردیده است، اما گفتگوی بین اسلام و یهود انجام نگرفته است؛ که بدون شکل بخشی از دلایل آن ناشی از مشکلات سیاسی اعراب و اسرائیل است( چاپ شده با اجازه Judaism تابستان  1993.)

اسلام یک چالشی را در برابر یهود قرار داده که قبلا با آن روبه رو نشده است، برای اینکه  این دین به اندازه مذهب مادریش توحیدی بود. اینجا یک مفهوم ( مذهب توحیدی غیر یهود) وجود دارد که در منابع قدیمی تلموت مشاهده نشده است، ولی نیازمند بررسی جدی می باشد. هنوز باید به یک درک صحیح از اسلام دست یافت.

 

سوء تفاهم اسلام

گرچه همیشه اینگونه نیست، اما ما تعدادی از منابع اولیه را میتواینم بیابیم که در آنها از اسلام به عنوان یک دین بت پرستی یاد شده است، و این به خاطر ارائه نادرست و گسترده ی اطلاعاتی در مورد وجود بتی در کعبه خانه مقدس اسلامی برای پرستش در مکه بود. حتی یک منبع قرون وسطی وجود دارد که از مکه به عنوان نام یک بت اسلامی یاد می کند.! این تصور اشتباه  برخی پژوهشگران را به قانونی رهنمون کرد که نوشیدن و حتی بدست آوردن سود از شراب توسط مسلمانان حرام بوده است ( به علت جلوگیری از نوشیدن شراب توسط یک بت پرست به علت ترس از اینکه آن شراب به خدایان اهدا شده باشد).

بر طبق نظر ایشان تفاوتی در حرام بودن شراب بین مسلمانان و بت پرستان وجود ندارد.

 

تفکر دوباره در مورد اسلام

هر چند به خاطر فهم بیشتر یهودیان از چهره حقیقی اسلام ،این تفکر در میان متفکران یهودی تثبیت شده که اسلام یک دین بت پرستی نیست. البته حتی در سالهای اولیه اسلام هم بسیار کسانی بودند که اسلام را یک نوع بت پرستی نمی دانستند.

در قرن نوزدهم رئیس (Gaon ) , Rabbi Zemah  حکم کرد که یهودی اجازه دارد از سود شرابی  که در معامله  با مسلمانان بدست آورده بهره مند شود. همانطور که قبلا اشاره شد، این امر اگر مسلمانان بت پرست بودند، ممنوع می گردید. گرچه، برای جلوگیری از اجتماعی شدن غیریهودیان – ظاهرا حتی غیریهوریان غیر بت پرست- آنچه از تلموت بدست می آید این است که مصرف شراب اینان هم ممنوع است، Rabbi Zemah حکم کرد که  شراب مسلمانان هنوز برای نوشیدن توسط یهودیان نامناسب است. دستورات مشابهی همچنین توسط رؤسای مدارس یهودی بابلی(Geonim ) اشخاصی چون  Kohen Zedek، Sar Shalom، Nahshon و دیگر اشخاص مهم نیز مطرح شده است. هرچند حتی برخی نظرات مبنی بر مباح بودن این شراب وجود دارد.

اساس این نظرات ملایم در حقیقت این است که دینی است که بر پایه بت پرستی بنا نشده است. گرچه از آنجائیکه دستورات همه این رؤسای مذهبی مبتنی بر موضوع ظریف و دقیق halakhic (قانون مذهبی یهود) است، اما آنها به دقت به سوالهای مهمتر در مورد معامله بین  یهودیان و مسلمانان پاسخ نداده اند.

 

Maimonides: اسلام نادرست است ولی بت پرست نیست

این عقدیه  از Maimonides (1135-1204) باقی مانده است، که با قدرت عقیده داشت که مسلمانان بت پرست نیستند. هرچند مطمئن بود که اسلام کفر است، اما این باعث نشد که نظر مثبت او را نسبت به اسلام  و یا حتی در مورد مسیحیت که او آنرا بت پرستی می دانست، تغییر دهد. در این عقیده، با اینکه اسلام و مسیحیت هر دو نادرست هستند، اما ارزشهایی دارند که در نهایت آنها را به سوی دین حقیقی یعنی یهودیت رهنمون می کند.

" همه حرفهای مسیح ناصری و این اسماعیلی(محمد) که بعد از او آمد، هموار ساختن راه برای مسیح موعود messianic، و آماده سازی تمام جهان برای خدمت به خدای یکدیگر می باشد. همانطور که گفته شد«برای اینکه من تغییر خواهم داد گفتگوی همه مردم را به یک گفتگوی ناب از اینرو همه آنها صدا خواهند کرد نام خدا را و هماهنگ او را خدمت خواهند کرد. » (Zephaniah 3:9)"

همچنین برای درک دیدگاه Maimonide از اسلام مهم است که بدانیم نامه ای را که در سال 1165 نوشت هنگامی بود که او هنوز مقیم فاس بود و به سرزمین اسرائیل و مصر مسافرت نکرده بود. او نشانی داده بود به اهالی مراکش که تهدید شد بودند به تغییر مذهب، نفی بلد یا مرگ توسط سلسله الموحدون Almohads (سلسله مسلمانان بربر که در قرون 12 و 13 بر اسپانیا و مراکش حکومت می کردند).

در این زمان دانشمندی ناشناس که خارج از محدوده قلمرو الموحدون زندگی می کرد، قانونی وضع کرده بود که مسلمانان بت پرستند و مرگ بهتر است از مسلمان شدن. و اگر کسی تن به این کار داد و مسلمان شد با یک مرتد فرق چندانی ندارد. این قانون طوفانی در میان یهودیان عضو سازمانهای سری مراکش ایجاد کرد، و این جوابی بود به پریشانی در نامه Maimonides که دفاعی حیرت آور از طرف کمیته یهود بود که در مقابله با آزار و اذیت دین خود را مخفی کرده بودند.

استدلالی وجود داشته است در این باره که چگونه عقاید Maimonides مؤمن  و دیدگاه مخالفان آن هر دو با منابع halakhic  منطبقند. هر چند چیزی که به طور قطع واضح است، این است که علی رغم تقیه ی Haym Soloveitchik( مورخ معاصر)، این پذیرش صفت توحیدی اسلام از طرف Maimonidean  است که او را قادر به دفاع از کسانی می سازد که به طور پنهانی معتقد به یهودیت crypto?Jews بودند ، حتی اگر او به طور واضح با این نقطه نظر موافق نباشد.

این آشکار می شد که ، زیرا او احساس کرد که این نظریه واضح بود، او احساس نکرد که آن نیاز به دفاع دارد. یک نفر می توانست بگوید که خودداری  او از استدلال اینکه اسلام بت پرستی نیست، به این علت بود که اووابسته به گروه کسانی بود که به طور پنهانی معتقد به یهودیت بودند بطوریکه هرگز واقعا در ابتدا این مذهب را قبول نداشتند ، بنابراین این موافقت می توانست به دلیل دیگری بوده باشد، همه حتی مدعیان بت پرستی اسلام، اینگونه استدلال می کند که یهودیان هنوز ممنوعیت بت پرستی را نقض نکرده اند. هرچند کسی که Maimonides هم قبول داشته باشد اینگونه استدلال می کند که ، یهودیانی که اسلام را پذیرفته اند، مرتد بوده اند نه بت پرست.

در هر صورت به خوبی می توان گفت که طرفداران Maimonides در نسلهای بعدی و تقریبا همه علمای واقف بر قانون یهودیان halakhic دیدگاه او در مورد اسلام را قبول داشته اند.

  


87/9/4::: 11:7 ع
نظر()
  
  

به نام خدا

مدعیان دروغین

 

این روزها چیزی که شاهد هستیم و رسانه ها بیشتر بر روی آن بحث می کنند مشئله مدعیان دروغین است. دروغ همیشه راهی بود که شیطان از آن به عنوان بدل راه حقیقت برای فریفتن آدم وفرزندانش استفاده کرده و می کند و اول بار هم آدم(س) در بهشت وقتی قسم شیطان را در خاصیت عمر جاودانه میوه ممنوعه شنید و چون او سابقه ای از دروغ در ذهن خود نداشت فریب خورد و با خوردن از میوه ممنوعه به عالم خاکی هبوط کرد. شیطان برای فریفتن انسان از ساخت هیچگونه دروغ و بدلی ابا ندارد، از خدایان دروغین(بتها) تا پیامبران ، ادیان ، عرفانها و هزاران موضوع و مسئله دروغین. هر چیزی که در این عالم حقیقتی و وجودی داشته باشد و برای تکامل انسان مؤثر، شیطان به منظور جلوگیری از تکامل هر انسانی و رسیدن او به خدا از آن نهایت استفاده را می برد.

چیزی که این روزها بسیار شایع شده یکی مدعیان دروغین عرفان، اعم از عرفانهای غیر دینی، بی خدایی، سکولار ، جنسی و ... و دیگری مدعیان دروغین در زمینه مهدویت می باشد. این ادعاهای دروغین در طول تاریخ سابقه طولانی دارد که می توان زمینه اسلامی آنها را از همان ابتدای سالهای آغازین اسلام یافت. اما چیزی که باعث می شود ما اکنون به اینها توجه کنیم این است که بر خلاف تصور برخی حتی مذهبیون هر چه روزگار می گذرد ما به روز موعود و ظهور موعود نزدیک می شویم و این اعتقاد مختص ما شیعیان نیست و به همه جوامع بشری اختصاص دارد و همه آنها انتظار این روزگار را می کشند. در ادیان الهی اسلام، یهودیت و مسیحیت باتوجه به آثار به جا مانده از گذشته و با توجه به شرایط موجود نشانه های این وعده الهی نزدیک می نماید. از اینرو شیطان هم برای جلوگیری از تحقق وعده الهی و استقرار حکومت خداوند بر تمام زمین از سوی موعود امم و نیز پایان مهلت داده شده به او از سوی خداوند دست به کار شده و برای تأخیر در این موضوع با فریفتن مردم و کشاندن آنها و علائقشان که اکنون به سوی معنویت و خستگی از دنیای بی خدا و مادی صرف گرایش یافته ، به سوی موهومات و معنویت دروغین این مسائل را برای بشر امروز ایجاد کرده است.

بحث عرفانها و دینهای دروغین را می توانید در کتاب آفتاب و سایه ها نوشته محمد تقی فعالی مطالعه کنید. در این مطلب بحث ما حول مدعیان دروغین در زمینه مهدویت می باشد. ادعاهای دروغ در مبحث مهدویت راشاید بتوان در دو دسته کلی تقسیم بندی کرد. یکی مدعیان مهدویت و دیگری مدعیان ارتباط با امام زمان. تاریخچه مدعیان مهدویت را می توان به دوران پس از حادثه عاشورا بازگشت داد، جایی که مردم به خصوص شیعیان پس از حادثه کربلا و خفقان شدید جامعه و با توجه به انزوای حضرت سجاد(ع) به یاد گفتار پیامبر(ص) در مورد مهدی امت افتادند و زمان رابرای ظهور و مبارزه ی او مناسب دیدند. تحت چنان شرایطی اندیشه مهدویت محمد حنفیه فرزند حضرت علی(ع) توسط مختار ثقفی تبلیغ گردید و عده ای از جامعه شیعه را به سوی خود کشید. ادعای مهدویت ویژه شیعه نبود و در میان اهل سنت هم بودند کسانی که خود را مهدی می نامیدند و با قیامهایی بر علیه دستگاههای حاکمه زمان خود عده ای را جمع کرده و گاهی هم به موفقیتهایی دست می یافتتد.

 اما مسئله مدعیان دروغین ارتباط با امام زمان(ارواحنا لتراب مقدمه الفدا) را باید مختص دروان غیبت کبرا دانست که با قطع ارتباط مستقیم امام معصوم با مردم و شیعیان عده ای با اهداف مختلف وارد این وادی و فریب مردم شدند. امروزه شاید بازار این مدعیان داغتر از گذشته باشد آنهم در شرایطی که سطح سواد مردم نسبت به گذشته بیشتر شده و دسترسی به کتاب ، منابع و اطلاعات بسیار راحتتر از گذشته است. و این جای تعجب دارد و به نظر من دانشمندان جامعه شناسان و روانشناسان و شاید صاحب نظران در برخی دیگر رشته ها باید این موضوع را به طور جدی مورد بحث قرار دهند، که علت گرایش مردم به این ادعاهای دروغین چیست و چرا مردم دنبال این مدعیان دروغین مهدویت، عرفان و ارتباط با خدا حرکت می کنند. این امر باعث می شود که از آنطرف عده ای به طور کلی منکر تمام این واقعیات شوند و با تبلیغ در این زمینه از این سو به حقیقت حمله ور شوند. آنان نیز با دروغ خواندن هر گونه عرفان، یا مهدی و حتی برخی با تبلیغ وجود خدا و آخرت و بهشت و جهنم او به ترویج لاابالی گری ، اباحه گری و مبارزه با دین می پردازند. این دو شق هردو ، دو روی یک سکه اند که به انزوای دین و حقیقت و شاید شکست حق و حقیقت در برابر باطل و کذب می اندیشند.

 


87/5/18::: 7:51 ص
نظر()
  
  

به نام خدا

 

 

تاریخ شناخت گذشته است ، اما آنچه امروزه شور و شوق عامه مردم از تاریخ می طلبد تنها شناخت گذشته نیست، بلکه معنی و هدف گذشته و آینده نیز هست؛ که به آن تاریخ نگری می گویند. در ادیان الهی جریان امور بکلی به مشیت الهی و اراده ی خداوند منسوب است و چیزی جز این آموزش داده نمی شود. در ادیان دیگر هم این تصور مشیت وجود دارد. طبری مانند تمام مورخان اسلام تمام رویدادهای جهان را مخلوق اراده و مشیت خداوند می بیند و تحقق این مشیت را هدف و معنی واقعی تمام تاریخ می یابد. او حدیثی نقل می کند که خداوند اول چیزی که آفرید قلم بود، بدو گفت بنویس ، گفت پروردگارا چه بنویسم ؟ گفت بنویس قدر. هماندم قلم به حرکت در آمد و هر آنچه بود و بودنی است نوشتن گرفت(1). او با بیان این حدیث بیان می دارد که در جهان هر چه روی داده است و روی دادنی است معنی و هدفی جز اراده و تقدیر الهی ندارد.

 در ایران حتی قبل از تدوین خداینامه ها که مبتنی بر همین طرز فکرند، تعلیم زرتشت نیز جهان را صحنه ی نبرد بین خیر و شر می دید که فرجام آن از قبل قابل پیش بینی بود: غلبه ی نهایی خیر. در شاهنامه و خداینامه ها حوادث گیتی عبارتست از یک سلسله فراز و نشیب و پست و بلند که پروردگار بی آنکه به کسی مهر و کین داشته باشد برای مردم پیش می آورد. این طرز تلقی از حوادث جهان ناچار باید مبنی بر بر فکر سرنوشت یا تقدیر خدایی که فقط او از فرجام کار خبر دارد. در تاریخ هرودوت مورخ یونانی این پدر تاریخ می توان خواست خدایان را در حوادث تاریخی دید. در سراسر کتاب او آنچه بر جریان حوادث و احوال انسان مانند داستان کرزوس و احوال خشایارشا حکومت قطعی دارد سرنوشت و دگرگونیهای آن است.

عهد عتیق که می توان آنرا قدیمیترین کوشش منظم اقوام شرقی برای تاریخ نگاری بر شمرد، طرز تفکری بر گفته از تمدن بابل جلوه گر است که بر اساس آن هر آنچه در این جهان روی می دهد جز تصویری از آنچه که در آسمانهاست، نیست و بدینگونه اعتقاد به بخت و طالع و جبر و قضا از زمان بابلیها وجود دارد.

 

 

 

برای قوم یهود گویی تمام جریان تاریخ جز این هدفی ندارد که یهوه می خواهد فرصتی بیابد تا قوم خویش را تعلیم ، تشویق یا تنبیه کند. اگر فاتحان آشور در ضمن لشکر کشی های خویش به عبرانیان بر می خورند و آنها را به اسارت می برند بری آنست که یهوه می خواهد گنکاران یهود را مجازات کند و اگر کوروش به فتح بابل می پردازد به این جهت است که تعدادی از این اسیران را برای تجدید بنای معابدشان به اورشلیم بفرستد. آیا فتوحات اسکندر هم برای همین  بود که اسکندریه به وجود آید و قرنها در دوران تسلط رم مرکز جنب و جوش دلالان و رباخواران یهود باشد و کشف کریستف کلمب هم به خاطر آن بود که در نیویورک یک مرکز بزرگ فعالیت اقتصادی برای فرزندان اسحق به وجود آید؟ اخبار یهود با تعلیم این نوع تاریخ نگری دنیا را به همان اندازه محدود تلقی کردهاند که پیرزنان روستایی هنوز در همه جا محله و قریه ی خویش را عبارت از تمام دنیا می بینند، اما نکته جالب در این تعلیم غلبه ی مشیت الهی بر تمام جریانهای تاریخ است. بوسوئه در قرن هفدهم هنوز تحت تأثیر تاریخ نگر یقوم یهود و آنچه نزد کلیسا مقبول بود، تاریخ را عبارت می دید از تحقق عنایت و مشیت ربانی.از دیدگاه او همه ی رویدادها به نوعی با تعالیم پیغمبران تورات مربوط بود و حتی وجود امپراتوریهای بزرگ جز عقوبت و یا حمایت قوم برگزیده ی خداوند- اسرائیل- علت وجودی دیگری نداشت. اما بوسوئه تصدیق می کرد که خداوند جز در موارد معدود بی واسطه در رویدادهای جهان مداخله نداشته و تقدیر و مشیت خود قاهر خویش را از طریق وسایط و اسباب اجرا کرده است. لیکن این اسباب و وسایط فقط نقابهایی اند که چهره ی واقعی مشیت را از انظار پنهان می دارد و آنچه در واقع یگانه عامل مؤثر است همان مشیت الهی است. اگر خداوند امپراتوری تمام آسیا را به بابلیها داد برای آن بود که یهود را عقوبت کند . اگر موروش را به فرمانروایی نشاند به ان سبب بود که تا انتقام یهودان را بازستاند، و اگر خداوند رومیان را برانگیخت باز برای تنبیه یهود بود. بوسوئه با این بیان خود تمام مشیت الهی را سادلوحانه منحصر در سرنوشت یهود می دید.

 

1-    تاریخ الرسل و الملوک،طبری،

منبع: تاریخ در ترازو- عبدالحسین زرین کوب

 


Awated ،
  
  
 
حسین کاظمینی بروجردی که مدعی ارتباط با امام زمان شده و خود را نوه آیت الله العظمی بروجردی معرفی کرده بود، در دادگاه ویژه روحانیت اظهاراتی داشته و از اعمال خود ابراز ندامت و پشیمانی کرده است.     
 
به گزارش رسیده به "الف"، حسین کاظمینی بروجردی مدتی پیش با طراحی چند ساله  و فضاسازی رسانه ای غرب، با ادعای ارتباط با امام زمان، دادن اذکار عجیب به مردم و ادعای حل مشکلات آنان،  در کنار طرح تئوری رهبری دین سنتی و مکاتبه با سران کشورهای اروپایی و شخصیت هایی همچون پاپ تلاش داشت تا با ایجاد آشوب، فضایی متشنج در جامعه بیافریند.

وی با خواندن اشعار و ادعیه در آهنگ های مختلف و با  بیان اظهارات عجیب و غریب، پیروانی را در اطراف خود جمع کرده بود. این در حالیست که بعدا مشخص شد وی از خواندن صحیح قرآن و مفاتیح الجنان نیز عاجز بوده است.

کاظمینی بروجردی در فیلم های ویدئویی که خود از خود تهیه نموده بود، اکثر ادعیه را غلط می خواند. از جمله در یکی از ویدیوهایش، قبل از شروع نماز به خداوند خطاب می کند: « یا من لایغیر ذنبه لا هو»، ای کسی که گناهش بخشیده نمی شود الا او، که این جمله اگر با آگاهی بود شرک محسوب می شد. وی در جلسات دادگاه ویژه روحانیت انگیزه خود را قدرت طلبی و سوء استفاده از سادگی مردم می داند.

در آخرین جلسه دادگاه، کاظمینی بروجردی خود را فریب خورده دانسته و تاکید کرده است، علی رضا نوری زاده بارها با وی تماس گرفته و وی را تحریک به استقامت کرده است. بروجردی می گوید: نوری زاده مرتبا به من می گفت، « اگر مدت کمی مقاومت کنی، ناتو به ایران حمله می کند و کار آنها تمام می شود و تو می شوی رهبری دینی ». وی در اظهارات خود ادامه می دهد "حتی خانمی از رادیو سوئد زنگ زد و ضمن تبریک گفت، هیچ روحانی به اندازه تو روی کره زمین معروف نشده است".

وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه به فرض که جمع شوند شما که معلومات کافی را نداشتید، اظهار می دارد (اظهارات وی عینا نقل می شود) : "خوب من که بحث علمی نمی کردم. این اسلام سنتی را این آخری ها در آوردم. نمی گفتم میخواهم اسلام شناسی بگم. نیم ساعت دعا و توسل میخواندم. دعا را دیکلمه وار میخوندم. قسمتی از زبور، خودم هم شعر می سرودم. صوت خوبی هم داشتم و در آهنگ های مختلف می خوندم. به خاطر چی؟ به خاطر اینکه به اینها می گفتم بیایند حاجت بگیرند. کمتر هیاتی ها و مسجدی ها می آمدند و از بس که روی اینها روانشناسی کار می کردم و روی مخشان، اینها میخکوب می شدند بلد بودم مخ بتکونم به قول امروزی ها ترید کنم به طوری که افراد انتظار نداشتند من استاد دانشگاه یا ... باشم انتظار یک دعاخوان پیشرفته را داشته باشند یه دعا نویس مثلا کشوری یا یک چیز گسترده تر".

وی در بخشی  دیگر می گوید: "مثلا روی چیزهای الکی و غیر مهم مانور می دادم. من تقویم چاپ می کردم عکس مرقد حضرت امام کاظم را میگذاشتم کنار مقبره پدر و پدربزرگم و پدرش که در بروجرد مدفون اند. به عنوان کاظمی بروجردی می خواستم یک جوری تبلیغ کنم بعد آنها را برسونم به اجدادم یا مثلا خمین که فرزند 27 امام سجاد «ع» بودنم را توی تیتراژ وسیعه با عکس های خودم چاپ کردم. بعد گفتم ببرند توی دهات ها و شهرستانها طوری شده بود که وقتی می گفتند فلانی اینجا برنامه داره جمعیت فوج فوج می آمدند . می گفتم پول رفت و آمدها و اتوبوس را از محل صدقات جمع آوری کنید و اگر هم کم می آمد خودم می دادم و همه اینها از روی هوای نفس بود را داشتم. جمعیت جلسه من اینقدر زیاد شود که بین میدان انقلاب و آزادی مردم جمع بشن و برنامه اجرا کنم. اگر شما جلوگیری نمی کردید، یقینا جلسه بعدی ام که سیزده رجب بود این اتفاق می افتاد یعنی جوری می شد که استادیوم ها جا نداشت، تزم این بود. واقعا من الان نگاه می کنم درسته لذت می بردم و من تو اعترافاتم گفتم وقتی در آخرین منبر در استادیوم شهید کشوری رفتم روی سن و نشستم اون ته سالن را که دیدم سیاهی می زد سرم گیج رفت آن غرور نفسانی مرا گرفت. گفتم خوب الحمدلله آدم شدیم این مملکت کسی با دست خالی بدون روزنامه بتونه این جمعیت را جمع کند".

گفتنی است وی در ادعاهای کاذب خود قبل از دستگیری ادعا کرده بود نوه آیت الله العظمی بروجردی است در صورتیکه بعد از دستگیری سطح پایین علمی و نسب واقعی اش مشخص شد.
منبع پایگاه خبری الف

86/4/31::: 5:42 ع
نظر()
Awated ،
  
  

یک محقق فلسطینی و متخصص در امور مسجد الاقصی از صدمات رو به افزایش وارده بر بخشهای مهم بنای مسجدالاقصی خبر داد.
  
 
به گزارش فارس به نقل از خبرگزاری اسلامی مصر، سمیر سعد گفت: نیروهای رژیم صهیونیستی شش میلیون تکه سنگ تراشیده آماده کرده‌اند تا با نابود کردن مسجد، مجسمه‌ای را در آن مکان بنا کنند.


وی در مراسم سخنرانی خود در سمینار جهانی جوانان اسلامی در جده اضافه کرد: مسجد الاقصی از سال 1967 میلادی،320 بار مورد هجوم حملات رژیم صهیونیستی قرار گرفته است به گونه ای که از سال گذشته،63بار به صورت ایجاد تونل ها و حفاری‌ها در قسمت جنوبی و اطراف آن مورد تجاوز واقع شده است به گونه ای که هر لحظه احتمال وارد شدن خسارت های جبران ناپذیر و نابود کننده هست و تا الان خداوند متعال آن را حفظ کرده است.


وی اضافه کرد: رژیم صهیونیستی 19 دوربین در داخل مسجد نصب کرده اند وهر آن کس که بیش از چهار مرتبه در هفته برای نماز صبح به مسجد بیاید،به عنوان جریمه تا دو ماه اجازه ورود به مسجد را ندارد.
صهیونیست ها به بهانه آنکه مجسمه خیالی آنها در زیر مسجد الاقصی نهفته است با سنگ شکن های خود، تاریخ خیالی خود را جستجو می کنند.


صهیونیست‌ها از این مجسمه خیالی خود در تمام مراسم ازدواج، وفات ومسافرت های خود نام می برند و این مجسمه پادشاه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آنهاست.


این محقق در پایان سخنان خود با مخاطب قرار دادن مسلمانان جهان گفت: هر چیزی در مسجد الاقصی در حال تغییر است، ای مسلمانان بشتابید که خداوند روز قیامت در حق این اولین قبله مسلمانان و سومین حرم مقدس جهان اسلام و مهد حضرت عیسی و پیامبران از شما باز خواست می کند.


86/3/3::: 10:40 ع
نظر()
Awated ،
  
  

برگرفته از سایت عدالتخانه http://www.adlroom.com /

شاهدان عینی در شهر صعده، روز پنج شنبه و جمعه گذشته را خونین ترین روزهای جنگ در چند ماهه اخیر ذکر کردند. طی این دو روز در جبهه ضحیان و مناطق اطراف آن، تلفات ارتش یمن حدود ۲۰ کشته و ۳۰ مجروح بوده است. به گزارش نشریه الأیام صبح روز شنبه یگانهای ارتش مستقر در مناطق ضحیان، آل صیفی و آل مزروع واقع در شمال غرب شهر صعده، به دلیل تلفات همه روزه ناشی از حملات برق آسای شیعیان، مجبور به عقب نشینی از این مناطق شدند. فرماندهان ارتش نیز تصمیم گرفته اند مناطق مذکور را فقط با آتش توپخانه و حملات هوایی هدف قرار دهند و شاید وقتی دیگر به این مناطق حمله کنند. هیچ بعید نیست این عقب نشینی، اقدامی از جانب دولت برای تامین یکی از پیش شرطهای سه گانه ای باشد که اخیرا یحیی بدرالدین برای مذاکره با دولت تعیین کرده بود.

ادامه مطلب...

86/2/24::: 1:35 ع
نظر()
Awated ،
  
  

 

بنا بر گزارشهای رسیده از منابع غیر رسمی، تعدادی از افراد خارجی، با شمایل غیر شرقی، در استانهای شمالی یمن، مشغول تحقیق پیرامون شخصی بنام «یمانی» دیده شده اند. بنا بر این گزارشها رئیس جمهور یمن، پس از گفتگو با سران کاخ سفید، شروع به یافتن سادات و به قتل رساندن آنان کرده است.جالب توجه اینجاست که کشتارهای یمن محدود به فرقه خاصی نشده و حتی علمای اهل تسننی که نسب آنها به پیامبر اکرم (ص) میرسد، به قتل رسیده اند.

همچنین گفتنی است، مشابه این اقدامات چندی قبل در شهرهای کوفه و حله صورت گرفته بود که طی آن شماری از نیروهای نظامی اطلاعاتی آمریکا، در جستجوی مهدی موعود (ع) بوده اند. و در این راستا علاوه بر کشتار مردم بیگناه، در بازجویی های خود از افراد شاخص منطقه درباره محل سکونت و اختفای مهدی موعود (عج) پرس و جو میکردند. که در این میان جمعی از اساتید دانشگاههای عراق نیز به چشم میخوردند.

در همین راستا، به عللی ناگفته، یهودیان یمن به دستور دولت این کشور از استان صعده به صنعا منتقل شدند.

به گزارش روزنامه عکاظ ، چاپ عربستان سعودی در شماره جدید خود نوشت بیش از 45 خانواده یهودی به دلیل درگیری‌های نظامی در استان صعده از این مکان به پایتخت یمن شدند.

روزنامه عکاظ در خبر خود آورده است تمامی هزینه های انتقال، اسکان و برقراری یک مقرری ماهیانه برای یهودیان را دولت یمن تقبل کرده است.

پیش از این اسرائیل و امریکا به بهانه احتمال مهاجرت اجباری یهودیان به خارج از یمن به دولت صنعا اعتراض کرده بودند.

آنها شاید به دنبال کشتن یمانی به عنوان یکی از علائم حتمی ظهور باشند. ولی زهی خیال باطل

 


85/12/13::: 12:28 ع
نظر()
Awated ،
  
  

هویت واقعی کاشف آمریکا

مطلبی که ارائه می شود برخی حقایق در مورد هویت واقعی و یهودی کریستف کلمب، کاشف آمریکا و دلایل سفرهای اکتشافی اوست.

 

1- David M.Eichhorn: 

نه نام حقیقی او کلمبوسColombus و نه یک ایتالیایی متولد ژنوبوده بلکه نام حقیقی او جان کولنjancolon بودکه در نزدیکی های شهر پانته ودرا Pantevedraدر اسپانیا به دنیا آمده بود و او در واقع یک یهودی اسپانیایی بوده است.

Joys of Jewish Folklore P.296,David M.Eichhorn

2- Dalia Sayah:

در مقاله ای تحت عنوان"آیا کریستف کلمب حقیقتا یک یهودی بود؟Kristof Kolob gercekten bir yahudi midi" در روزنامه شالوم ارگان یهودیان ترکیه بیان می کند:

نکته مهم این است که در گوشه ی سمت چپ بالای کلیه نامه هایی که کلمب برای خانواده خود ارسال می داشت مونوگرامی به چشم می خورد که مفهوم آن پنجاه سال قبل توسط موریس دیویدMaurice David  کشف شد. این مونوگرام از دو حرف تشکیل شده است،که هر یهودیی آنرا در بالای تمامی نوشته های خود می نوشت. این دو حرف عبارت بودند از دو کلمهBethوha که امروزه معلوم شده که بر عبارتezrat ha cham Be ویا baeuch chem "یعنی مقدس است خداوند یهود " دلالت دارد.

نکته دیگری که ثابت می کند او یک یهودی پنهان کار بوده نحوه نگه داشتن دست چپ خود (به صورت پنجه باز بر روی قفسه سینه سمت راست) در تصاویر و تابلوهای اوست. این عمل اقدام رمزآلودی بود که" مارانوها "(marrano نام یک یهودی است که بنابر مصالحی تغییر دین داده است) جهت شناسایی یکدیگر به کار می بردند...حالا دیگر زمان آن فرا رسیده که هویت حقیقی این کاشف بزرگ اعلام گردد:کریستف کلمب سفاراد. دیگر می توانیم اورا معرفی کنیم او پسرعموی بزرگ ما در آمریکاست.

9/3/1988,Salom

3- نشریه فوق ضمن معرفی کتب زیر در شماره ی دیگر می نویسد:

الف) "آیا کریستف کلمب یک یهودی بود؟ " اثر سارا لیبوویجیSarah Leibovici

ب)"جریانهای تاریخی کریستف کلمبPartrait Historique de chrictophe colomb." اثر ماریانه ماهن لوتMarieanne Mahn lott

ج)"مشارکت یهودیان در کشف سرزمینهای اسپانیا و پرتغالThe Paricipation of the jews in the Spanish and Poryeguess Discoveriws. اثر ام.کایسرلینک M.kayserling

آیا کلمب یک یهودی بود؟امروزه از مسلمات تاریخی به شمار می رود؛از جمله دلایل محکم وغیرقابل مناقشه در این رابطه،نامه ای است که از سوی راهب "هرناندودتالاوراHernando de Talavera"چندروزقبل ازآغازسفر کلمب برای ملکه ایزابلا نوشته شده است. تالاورادراین نامه ملتمسانه خواستارجلوگیری ازاعزام فردی بیگانه (خارجی) که تحت تاثیر نفوس شیطان است،به این ماموریت پرماجرا می شود. راهب این جور ادامه می دهد:اگرروح القدس خواستارباز شدن  پای فرزندان خودبه دریاهای ناشناخته بود. جهت انجام این کار،منتظر فردی مجهول الهویه وخارجی نمی شد.

من مفهوم وتعبیر خواب ورویایی راکه راهب "جینJeanدیده بود درنیافتم،چگونه ممکن است که درنتیجه ی این سفر نفرت انگیز کلمب،سرزمین های مقدس به دست یهودیان بیفتد؟راهب جین به من گفت که دررویای خود"جان باب تیست"مقدس رادیده است واودر خواب گفته که این سفر کلمب برای یهودیان بسیار با برکت خوهد بود،آنها آرامگاه عیسی(ع)را به دست خوهند آورد.

4- Simon Wiesenthal:

در کتاب خود "بادبان امید Lavoile de lespoir " نظریه ی یهودی بودن کلمب را مطرح نموده وخیلی جدی ازآن دفاع می کند.

 از سوی بسیاری از مورخان هم مورد تاییدقرارگرفته است که کاشف آمریکا یک یهودی پنهان کار(تغیر دین داده)بوده است.

دراینجا این سوال به ذهن خطور میکند که همکاران وهمسفرانی که به همراه کلمب راهی این سفر شدند چه کسانی بودند؟آیا آنها یهودیانی بودند که ار(انگیزاسیون)وسیاست تفتیش عقاید فرارمیکردند؟تاریخ هنوز این سرّرا برای ما فاش نساخته است. تنها چیزی که برای ما مشخص شده این است  که درکشتی کلمب هیچ راهب مسیحی وجود نداشته است وتنها مترجمانی با زبانهای عربی وعبری  همراه وی بوده اند.

Salom24/8/1991

5- Lee M.Friedman:

علایم ونمادهای یهودی موجود در امضاهای کلمب به تصریح "لی ام فریدمن"تاریخ نگار یهودی نیز موید این مدعاست. به نظر او شکل یک مثلث کامل برای یهودیان مقدس است ودر گورستان ها ومعابد یهودیان ازآن استفاده می شود،در تمام امضاهای کلمب مشاهده می شود.

Lee M.friedman,Jewish proneersand Patiots,theJewish Publication society of America:pp.65-66.1942

خانواده ی کلمب از عقایده یهودیان "کاتالانKatalan"دربارسلونا بودند. وتاریخ نگاران معتقدند خانواده ی کلمب که در ژنو زندگی می کرده وبه اسپانیایی سخن می گفتند،یهودی بودند.

6-M.Interesse:

مجله فرانسوی "م.اینترسه"در شماره اکتبرسال1991یادآورمی شود کلمب یک یهودی به ظاهر تغییردین داده"کنورسوKonverso"ریشه ی کاتالانی بوده که ازکشور خود اخراج وپس ازآن به صورت پناهنده درژنو اقامت گزیده بود.

7-م.کایسرلینگ:

تاریخ نگار یهودی (م.کایسرلینگ)نیز می نویسد:

حتی"بیتریک انریکوورBeatric"همسر کلمب هم یهودی بود.

Meyer Kayserling.chistop colomb and the Participation of the Jews,P.55.

 

ازاثبات صرف یهودی بودن کلمب،مطلب خاصی دستگیرمان نخواهد شد. نکته مهم این است که آیا هویت پنهان داشته شده ی کلمب درسفری که آغاز نمود نقش داشته یا خیر؟پاسخ به این سوال رابااستفاده از برخی  اطلاعا ت نشریه (شالوم)به دست خواهیم آورد:

8-Consuelo Varela:

به نظر (کنسولووارلا)کلمب شناس مشهور اسپانیایی:

کلمب(عهد عتیق)راازحفظ بوده وچنین چیزی برای یک فرد منسوب به جامه ی کاتولیک نمی تواند موضوعیت داشته باشد.

احتمالا بزرگترین رویای این دریانورد نامدار،برپایی و بنای مجدد معبد مقدس بوده است و این در حای است که عیسی(ع) را در صورت بنای مجدد معبد لعن نموده است.

منبع: مجله موعود


85/11/17::: 6:3 ص
نظر()
Awated ،
  
  

 

و هذا یوم فرحت به آل زیاد و ال مروان و...

یک عالم وهابی عربستانی روز عاشورا را عید اعلام کرد و دولت عربستان هم از او تشکر کرد.

خبری که در سایتها منتشر شد. امویان، مروانیان و زیادیان این روز را عید می گیرند. حالا معنی انتقام خون امام حسین(ع) توسط امام زمان(عج) را در می یابم.

این الطالب بدم المقتول بکربلا

کجاست آن انتقام گیرنده ی خون حسین(ع)؟

آیا ما در آن روز در صف حسین(ع) خواهیم بود یا در صف یزید؟

ای شیعیان آماده ی روز انتقام خون حسین(ع) باشید. البته با طبل و دوهل و علم و کوتل و ساز و آواز نمی توان در لشگر صاحب الزمان بود.

بیایید قدری در مورد عزاداریهایمان تفکر کنیم. چه میزان در مسیر حسین(ع) می باشد؟

 


85/11/8::: 4:13 ع
نظر()
Awated ،
  
  

ارمغان دموکراسی

 

                  عاشقان دمکراسی و آزادی آمریکایی ببینند و بخوانند. این است قبله آمال شما. این است تمام آنچه که برای تمدن        غرب باقی مانده است. این است دمکراسی صادراتی بوش و هدیه این غمخوار بشریت.این است حقوق بشر.

 این نتیجه دوری بشر از امام زمان ، ولی خدا و از خداست. تا به کی باید این جنایات را تحمل کنیم و تا کی باید قبله آمال و موعود نجات دهنده ی ما، آمریکا و بوش باشند.

 

 

اما حرف دل بسیار است. بقیه را خودتان در این سایت ببینید.

 

http://www.rense.com/general70/deathmde.htm


85/8/8::: 1:17 ع
نظر()
Awated ،
  
  
<      1   2   3      >